چرا برای برخی از افراد جامعه، مرغ همسایه غاز است؟ حتماً شما هم شنیده یا خوانده‌اید که، شخص ترامپ تاکنون با ده‌ها زن رابطه جنسی نامشروع داشته و بخش قابل توجهی از ثروت شخصی وی که همواره از پرداخت مالیات هم طفره رفته است، از طریق برده‌داری جنسی و تولید فیلم‌های مبتذل و مستهجن کسب شده و همچنان ادامه دارد،. سایر مسئولین آمریکایی و به‌خصوص سردمداران اروپایی نیز از این ناهنجاری اخلاقی و رفتاری یعنی رابطه نامشروع با زنان جامعه و به‌ویژه زنان زیردست خود مستثنی نبوده‌اند، اما همچنان ظلم آنان در حق زنان و نیز اقلیت‌ها، توسط گروهی از افراد جامعه دیده نمی‌شود. بنابراین این پرسش مطرح است که چرا عده‌ای هرگز این رفتار وقیح افراد مذکور را ندیده و یا نمی‌خواهند که ببینند و چگونه حاضر می‌شوند تبعیت از چنین اشخاصی را تا حد ریاست جمهوری پذیرا باشند؟ این کشورها مبدع و مبدأ تولید و قاچاق انواع مواد مخدر، قاچاق اسلحه، قاچاق انسان (برده‌داری نوین) و حتی قاچاق اعضای بدن انسان، پولشویی و حمایت از تروریسم بوده و هستند، با این‌حال چرا هنوز برخی از افراد ساده‌لوح، از این کشورها به عنوان مهد تمدن یاد می‌کنند؟ به اعتراف رسانه‌های مختلف دنیا، در این کشورها 99% مردم در حال بردگی برای 1% درصد صاحبان قدرت و ثروت هستند، اما چرا هیچکدام از عوامل حکومت به طور جدی متهم به بی‌عدالتی و فساد نمی‌شوند؟ قدرت ملکه و رئیس جمهور در کشورهایی مانند؛ آلمان و آمریکا و به‌خصوص انگلیس و فرانسه، تقریباً بی حد و حصر است، اما چرا هیچ مسئولی در این کشورها متهم به دیکتاتوری نمی شود؟ آنها عامل آشوب و اغتشاش و جنگ‌افروزی در نقاط مختلف جهان هستند و جنایت در حق مردم مظلوم کشورهایی مانند؛ فلسطین، یمن، میانمار، سوریه، عراق و .... را نادیده می‌انگارند و از دیکتاتورها و ظالمین حمایت می‌کنند، اما چرا همچنان از آنها به عنوان مدافعین آزادی و حامیان حقوق بشر نام برده می‌شود؟ بسیاری از همین کشورها بر نژادپرستی و تبعیض نژادی دامن می‌زنند، اجازه صحبت در مورد هولوکاست را ممنوع، از حق همه پرسی برای مردم فلسطین جلوگیری و از ورود افراد با حجاب به مدارس و یا استخدام زنان مسلمان در ادارات جلوگیری می‌کنند، اما چرا کشوری مانند ایران را به این رفتارها متهم می‌کنند؟ نمی‌دانم چرا برخی از افراد جامعه، علل آرامش نسبی در این کشورها را دقیقاً معادل فرهنگ می‌دانند، در حالی که سردمداران این کشورها به‌طور عمد با کار تبلیغاتی و سوءاستفاده از ابزار رسانه، چنان مردم خود را غرق در مسائل مفسده برانگیز و فساد اخلاقی و حاشیه‌ای کرده‌اند که قدرت تدبر، اعتراض و قیام را از آنها سلب نموده است. آیا به راستی این افراد نمی‌دانند که اندک تحرک احتمالی مردم این کشورها نیز با انبوه دوربین‌ها و سیستم‌های کنترلی و استراق‌سمع، در کوچه و خیابان و حتی در داخل خانه‌ها، به‌شدت تحت نظر دستگاه‌های امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی قرار دارد و به همین دلیل است که کمتر کسی جرأت تخلف یا واکنش جدی دارد؟ آیا تا به‌حال نشنیده‌اند که این شدت عمل، باعث نهادینه شدن نسبی قوانین شده و چگونه با کوچکترین سهل‌انگاری دستگاه‌های ذیربط، فوراً شعله‌های اغتشاش، آشوب و حتی غارتگری در این کشورها فوران می‌کند؟ آیا به راستی همه آرامش رؤیایی در اروپا که به مانند آتش زیر خاکستر، حیات این کشورها را تهدید می‌کند، ناشی از فرهنگ بالای آنهاست؟ البته طرح این مطالب به معنای نفی کامل پیشرفت علمی و زیرساخت‌های زندگی شهری در این کشورها نیست، بلکه هدف؛ پاسخ به این سأال است که چرا برای برخی از افراد جامعه، همواره مرغ همسایه غاز است؟ احمدرضا هدایتی – سایت ره توشه – rahtooshe.com – 12/7/97 ✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍✍