🔹من فاطمه لیبنبرگ هستم، یک زن سفید پوست از جنوب آفریقا که در سال 1995 به روی آوردم. من خیلی افتخار می کنم که اعلام کنم: من یک مسلمان هستم. اگر بخاطر پسرم نبود من هرگز مسلمان نمی شدم. این یک مبارزه طولانی و سخت برای من بود چرا که هزینه آن برای من؛ فامیلم، دوستانم و شغلم بود. 🔸من یک معتقد بودم و به کلیسای پنطیکاستیسم می رفتم. یکشنبه کودکان خیابان را جمع می کردم و به کلیسا و مدرسه (که قبل یا بعد از مراسم دینی در کلیسا برای آموزش مذهبی تشکیل می شود) می بردم. زندگی ام بر خواندن و پژوهش کتاب مقدس متمرکز بود تا اینکه پسرم درباره اسلام به من گفت… 🔹یک روز پسرم به خانه آمد و گفت: “مامان، چرا تو مسلمان نمی شوی؟” شوکه شدم و گفتم: “هرگز”’... 👈ادامه مطلب در سایت rahyafteha.ir/40387 🌐 @rahyafte_com