🔸من سال‌ها یک روش روتین را دنبال می‌کردم، معمولا هنگامی که صدای اذان می‌شنیدم برای مخالفت با آن صدای موسیقی را بلند می‌کردم تا شنیده نشود و یا تمام منطقه را برای دیدن بت‌خانه‌ها می‌رفتم تا عبادت خود را کامل کنم و همیشه برای ارتدکس بودنم مورد تشویق خانواده بودم.... 🔹در یک روز تابستانی مادرم از من خواست تا در مزرعه مسلمانان مشغول به کار شوم. اما من عصبانی شدم چراکه از کودکی از مسلمانان نفرت داشتم. هرچند که من از این فرد همیشه نفرت داشتم ولی بدلیل فشار خانواده‌ام که تو فرد سودمندی نیستی، تصمیم گرفتم با وجود نفرتم از دین اسلام، پیش وی رفته و مشغول به کار شوم. بعد از اینکه در مغازه وی مشغول به کار شدم نفرتم بیشتر شد؛ زیرا افراد غیرمسلمانی که در مغازه‌اش کار می‌کردند، مسلمان شده بودند. تصمیم گرفتم تا به وی درسی دهم و نشان دهم که دین من، دین حقی است. از آن به بعد در تلاش برای دانستن بیشتر اسلام، شروع به خواندن ترجمه قرآن کردم و این نقطه عطفی در زندگی من بود. خواندن قرآن تمام مسیر زندگی دانشجویی مرا تغییر داد. 🔻ادامه مطلب در سایت rahyafteha.ir/5001/ 🌐 @rahyafte_com