🔹سارا در سن نوجوانی با همسن و سالانش متفاوت بود، در آن هنگام دلش در جستجوی یافتن دینی حقیقی بود، بی‌گمان دلش به سوی گرایش داشت، ولی چیزی از نمی‌دانست همانطور که خودش درباره‌ی آنچه که از دین اسلام می‌دانست می‌گوید: چیز خاصی از اسلام نمی‌دانستم جز اینکه زنان را خیمه‌ی سیاهی تصور می‌کردم که با تروریستها ارتباط دارند، و با آن جعبه‌ی سیاه( کعبه) کاری انجام می‌دهند. 🔸 بالاخره مادرم به من گفت: که عیسی از مادری باکره به دنیا آمده است. نمی‌توانستم چنین چیزی را که برای حضرت عیسی( علیه السلام) اتفاق افتاده بود بفهمم، ولی یک روز در کتابخانه‌ایی یک جلد را درخواست نمودم، و به سوی فهرست سوره‌ها رفتم و آیه‌ای را یافتم که از باکره بودن حضرت مریم و به دنیا آوردن حضرت عیسی( علیه السلام) سخن می‌گفت، در آن لحظه خوشحال بودم اما جستجو را در اینجا متوقف کردم. 🔹هنگامی که سارا به سن ۱۶ سالگی رسید مدرسه‌ی مسیحیت را ترک نمود و به دانشگاه رفت و در آنجا شروع به خواندن تاریخ کلیسا کرد، در اینجا بود چیزهای خاصی را یافت که باعث شد مانعی بین او و مسیحیت قرار بگیرد...او از داستان گرویدنش به اسلام نیز می گوید... 👈ادامه در سایت rahyafteha.ir/67623/ 🌐 @rahyafte_com