اعلامیه‌ای در دیوار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دیدم که علاقمندان می‌توانند برای بازی در تئاتر حسنک کجایی عضو گروه تئاتر پارت شوند. از روی کنجکاوی و علاقه، عضو این گروه شدم. محمد حامد کارگردان تئاتر بود و با گروه پارت همکاری می کرد. حامد تصمیم داشت تئاتر حسنک کجایی را روی صحنه ببرد. برای همین از بچه‌هایی که ثبت نام کرده بودند تست گرفت و من و ده نفر دیگر را انتخاب کرد. تئاتر کودکانه حسنک کجایی در مدت چهل دقیقه بر اساس قصه‌ای به همین نام ساخته شده بود. داستان حسنک، ماجراي پسري روستايي است که پس از هجوم ابرهاي سياه و برف سنگين به روستايشان و سکوت مردم، با تعدادی از کودکان تصمیم می گیرند به کوهستان بروند تا خورشيد را پیدا کنند و بهار را برگردانند... چند جلسه‌ای با اعضای گروه پارت در کانون تمرین کردیم و آماده اجرا شدیم. قبل از اجرای نهایی قرار شد در سالن تئاتر کانون ، برای تعدادی از مسئولان کانون نمایش را اجرا کنیم. موقع اجرا مشکوک شدم چون بر خلاف هنرمندان آن دوره که معمولاً موهای بلند و شلوارهای دمپاگشاد داشتند و به اصطلاح هیپی بودند، تیپ رسمی و کت و شلواری داشتند و قیافه‌شان به هنرمندان آن دوره نمی‌خورد. بعد هم گفتند برای اجرای نهایی خبرتان می‌کنیم. دیگر هم هیچ خبری نشد. من بعد از آن ارتباطم را با کانون قطع کردم. بعدها متوجه شدم به خاطر تئاتر حسنک کجایی جلوی فعالیت هنری محمد حامد را گرفته اند. برشی از کتاب #آقای_کاف_میم #تاریخ_شفاهی #خفقان_پهلوی #انتشارات_راه_یار @raheyarpub