🎥
پهپاد داشتیم زمانی که نمیدونستند پهپاد چی هست!
💢مثل اسباببازی بود. یکیدو روز اول نگاهش میکردیم و میخندیدیم. در نیروی هوایی با هواپیمای دوموتوره و چهارموتوره با ابعاد بزرگ و قدرت موتوری زیاد کار کرده بودیم؛ اما الان با هواپیمای خیلی کوچکی مواجه بودیم که قرار بود راهاندازی شود برای عکسگرفتن از مناطق جنگی.
💢پرواز که شروع شد، بچههای خودی تیراندازی کردند. اولین باری بود که صدای عجیبغریب و تندوتیز هواپیما به گوششان رسیده بود. به هر حال هواپیما را آرامآرام بردیم سمت خط، تا نزدیک شویم و عکسبرداری کنیم. اطرافمان شده بود چهچهستان کلاشینکف... عکسها را گرفتیم و هواپیما دور زد سمت خودمان. عکسها باید چاپ میشد.
💢نشستم توی کانتینر، زیر ششهفت پتوی سیاه سربازی. لگن آشپزخانه هم شده بود ظرفمان برای ظهور عکسها. در دمای 42 درجه زیر پتوها ماندم و به بچهها گفتم که حتی در کانتینر را هم ببندند تا نوری به فیلمها نرسد. چند دقیقه بعد عکسها درآمد. عکسهایی که تمام امکانات عراقیها را نشان میداد...
💢پهپادهای اولیۀ ما خیلی ساده بود؛ اما کمک زیادی به جبههمان میکرد. در یکی از عملیاتها با استفاده از همین عکسها، فهمیدیم مقابلمان به جای جاده، کانال قرار دارد. کانال مانع حرکت بچهها میشد؛ در حالی که توی زمین بیابانی مقابل، هیچ جانپناهی وجود نداشت. عکسهای پهپادی ما جان سیصد نفر را نجات داده بود.
📚 «امواج ارادهها»؛ خاطراتی از توان و پیشرفتهای ایران
🔶هفته
#دفاع_مقدس گرامیباد
♦️سفارش کتاب با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان):
raheyarpub.ir
@raheyar97
✅
@Raheyarpub