انتشارات راه یار
⭕️در «روز آزادی زن» چه گذشت؟ 🔴سیزدهمین گفتگوی مجازی(لایو) انتشارات راه‌یار با موضوع کتاب «روز آزادی
⭕️کلاهی که رضاپهلوی بر سر مردان گذاشت ♦️حکایت 21 تیر 1314، حکایت روزگاری است که رضاپهلوی میخواست سر مردها کلاه بگذارد. 🔷21 تیر 1314 پوشیدن اجباری شد. مردم و علما، نسبت به تصویب این قانون که مقدمه «رفع از زن‌ها» بود، عکس‌العمل نشان دادند و حتی کار به جایی رسید که آیت‌الله قمی در مشهد بعد از شروع کلاس درس به طلبه‌ها گفت: «امروز اسلام فدایی می‌خواهد» و برای رساندن صدای اعتراضش به شاه و دیدار با او راهی تهران شد. وقتی رضاشاه از ماجرا باخبر شد دستور حصر او در شاه عبدالعظیم را صادر کرد و نه اجازه داد به تهران برود و نه به مشهد برگردد. 🔷مردم و حتی روستاهای اطراف بعد از شنیدن این خبر به دعوت علما، در جمع شدند و دست به تحصن زدند. خواسته شان این بود که هم آیت‌الله قمی باید برگردد و هم دستور استفاده از کلاه شاپو لغو شود. 🔷اداره نظمیه بعد از شنیدن این خبر می‌خواست کاری کند که دیگر کسی فکر اعتراض به سرش نزند، به همین خاطر به نظمیه مشهد دستور داد که با استفاده از غفلت متحصنین، آنها را بدون معطلی دستگیر کنند. تلاش مأمورهای نظمیه برای اجرای دستور، بی‌نتیجه بود و همین باعث شد صادر شود. 🔷هنوز خورشید بیست و یکمین روز تیر ماه سال 1314 طلوع نکرده بود که حرم بوی خون گرفت، صدها نفر از مردم مشهد در کشته شدند، سربازها جنازه‌ها را که طبق بعضی روایتها تعدادشان از هزار نفر بیشتر می‌شد، با کامیون به بردند و بدون غسل و کفن، دفن کردند. 🔷روز بعد از واقعه، یکی یکی علمای مشهد دستگیر شدند، بعضی هم به شهرهای دیگر شدند. رضا شاه برای اینکه بتواند مشهد را بیشتر تحت کنترل بگیرد، رؤسای اداره‌های مختلف و متولیان آستان قدس را تغییر داد، اسدی، نایب‌التولیه آستان قدس هم بعد از محاکمه صحرایی، در آذر ماه اعدام شد. خفقانی که به خاطر این حرکت به وجود آمده بود، به حدی بود که نمی‌گذاشت مردم برای کشته‌هایشان عزاداری کنند. 🔷این حجم از کشتار و مصیبت که سزای اعتراض به پوشش اجباری «کلاه شاپو» بود، زهر چشم خوبی از مردم گرفت. حکومت توانسته بود سر مردها کلاه بگذارد، حالا نوبت زن‌ها بود... 💠 برشی از کتاب ♦️ : basalam.com/raheyar (با تخفیف) b2n.ir/raheyar@Raheyarpub