دمی برایِ خویش
از خدا دور افتاده بودم؛
خدا را با خودت به خانهی من آوردی.
سرد و تاریک بودم؛
نور و روشنایی را به اجاق من باز آوردی.
"زندگی ترکم کرده بود؛
زندگی آوردی
..." 🍂
{از میان نامههای شاملو به آیدا }