☘ سلام بر ابراهيم ۱☘
💥 قسمت نود و دوم:تفحص ( بخش دوم )
👥 راویان: سعيد قاسمي و راوي دوم خواهر شهيد
پس از آن گروهي به نام تفحص شهدا شكل گرفت كه در مناطق مختلف
مرزي مشغول جستجو شدند.
عشق به شهداي مظلوم فكه، باعث شد كه در عين سخت بودن كار و موانع
بسيار، كار در فكه را گسترش دهند. بسياري از بچه هاي تفحص كه ابراهيم را
ميشناختند، می گفتند: بنيانگذار گروه تفحص، ابراهيم هادي بوده. او بعد از
عملياتها به دنبال پيكر شهدا ميگشت.
پنج ســال پس از پايان جنگ، بالاخره با ســختيهاي بسيار، كار در كانال
معروف به كميل شروع شد. پيكرهاي شهدا يكي پس از ديگري پيدا ميشد.
در انتهاي كانال تعداد زيادي از شــهدا كنار هم چيده شــده بودند. به راحتي
پيكرهاي آنها از كانال خارج شد، اما از ابراهيم خبري نبود!
علي محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود. او در والفجر مقدماتي پنج
روز داخل كانال كميل در محاصره دشمن قرار داشت.
علي خود را مديون ابراهيم ميدانســت و ميگفت: كســي غربت فكه را
نميداند، چقدر از بچه هاي مظلوم ما در اين كانالها هســتند. خاك فكه بوي
غربت كربال ميدهد.
يك روز در حين جســتجو، پيكر شــهيدي پيدا شد. در وســايل همراه او
دفترچه يادداشــتي قرار داشت كه بعد از گذشت ســالها هنوز قابل خواندن
بود.
در آخرين صفحه اين دفترچه نوشــته بود:
»امروز روز پنجم است كه در
محاصره هستيم. آب و غذا را جيره بندي كردهايم. شهدا در انتهاي كانال كنار
هم قرار دارند. ديگر شهدا تشنه نيستند. فداي لب تشنه ات اي پسر فاطمه!«
بچه هــا با خواندن اين دفترچه خيلي منقلب شــدند و باز هم به جســتجوي
خودشان ادامه دادند.
اما با وجود پيدا شدن پيكر اكثر شهدا، خبري از ابراهيم نبود.
مدتي بعد يكي از رفقاي ابراهيم براي بازديد به فكه آمد....
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
🔻
@range_khodaa🔻