🇵🇸 Ranyaa | رانیا
آمده‌امام‌پرشکسته‌ها...💚:)
ماجرای فطرس شرح لطف همه‌گیر آقا امام حسینه. دیگه شما ببین چقدر این آقا والا و معظمه. روایت میگه خدا به ملک فطرس دستوری میده و این ملک تو اجرای دستور کندی میکنه. به خاطر همین، تنبیه میشه. بال‌های فطرس ازش گرفته میشه (شکسته میشه) و عذابی بهش نازل میشه، عذابی که فطرس برای انتخابش مختاره، که عذاب دنیوی رو انتخاب کنه و یا عذاب اخروی. فطرس هم عذاب دنیوی رو انتخاب می‌کنه و تو جزیره‌ای گرفتار میشه که هیچ حیوانی از اونجا عبور نمی‌کرده. بعد از سال‌ها، موقع ولادت مولا، جبرئیل و چندتا از ملائک از اونجا رد میشن و فطرس هم اونا رو میبینه. فطرس از جبرئیل میپرسه کجا میخواید برید؟ و جبرئیل شرح حال خونه‌ی مولا امیرالمومنین رو میگه و در آخر میگه من مامور عرض تبریک و مبارکی برای نعمتی هستم که خدا به رسول‌الله‌ص داده. فطرس فکر کرد شاید این نعمت بتونه پیش خدا شفاعتش کنه و وساطت کنه تا خدا از کار بدش چشم‌پوشی کنه. پس همراهشون شد و خدمت حضرت رسول‌ص رسید. جبرئیل ماجرای فطرس رو گفت و در جواب حضرت فرمود "به فطرس بگو که بیاد و خودش رو از وجود مبارک این مولود متبرک کنه و برگرده." فطرس کار سفارش شده رو انجام داد و بال درآورد (بال‌هاش ترمیم شد) و به حرمت وجود آقا امام حسین‌ع از گناهش گذر داده شد و به حضرت رسول‌ص گفت "یا رسول‌‌الله‌ص، به پاس این نعمتی که از طرف نوه‌ی شما، حسین بن علی‌ع به من رسیده، تا قیام قیامت، هرکسی که زیارت‌ش کنه من زیارتش رو به محضر حسین‌ع می‌رسونم و هرکس سلامی خدمتش داشته باشه سلامش رو به حضرت می‌رسونم و هرکس صلواتی بر او بفرسته، صلواتش رو به خدمت حضرت می‌رسونم" و در حالی که به آسمان‌ها عروج میکرد گفت "کیست مثل من و حال آنکه من آزاد کرده‌ی حسین‌ بن علی‌ع و فاطمه‌س و محمدم 'ص'." -فرزند‌ابوتراب @ranyaa_313