بسم الله الرحمن الرحیم . روزگار غریبی‌ست نازنین! روزگاری که گنجشک را رنگ کرده و به جای قناری می‌فروشند؛ روزگاری که همه چیز در جلوَت است و خلوت کمیاب؛ روزگاری که قبل از این که سؤالی بپرسیم، پاسخ را به جای جویده و در دهان ما میگذارند؛ روزگاری که جسم‌ها چاق و فکرها لاغر شده‌اند؛ روزگاری که تعلق فراوان است و تفکر کم؛ روزگاری که زندگی مدرن طوری همه چیز را احاطه کرده است که کنار زدن پرده‌ی آن از مقابل چشمان بسیاری از انسان‌ها، بسیار دشوار است. محرم، یعنی زمانی برای فکر کردن به بالاترین مفاهیم انسانی. محرم، ایام شهادت کسی است که خلوت و مناجاتش، جنگاوری‌اش، خانواده‌داری‌اش، عبادتش، سخاوتش، مهربانی‌اش، خشمش، مظلومیتش و هر جنبه‌ی دیگری از وجودش، زبانزد تاریخ است؛ پس محرم یعنی از زندگی غیرانسانی جدا شویم و در کنار عزاداری برای او، به بالاترین مفاهیم انسانی فکر کنیم. من هم تصمیم گرفتم این چند خط شعر را دقیقاً در اوج ایام محرم تقدیم کنم تا بیشتر به آن فکر کنیم. پیشامد حوادثی نظیر اتفاقات ۱۴۰۱ نشان می‌دهد که مفاهیم والای اسلامی و انسانی، برای عده‌ای از جوانان و نوجوانان جامعه‌ی ما (هرچند که تعدادشان کم بوده باشد) تا چه حد پایمال شده است و حضیضِ حیوانیت، تا چه حد جای خود را به علوّ انسانیت بخشیده است. این چند خط را تقدیم به جوانان و نوجوانانی می‌کنم که به دنبال «آزادی» و «رهایی» هستند و از نسل من و پیش از من بیشتر می‌دانند و بیشتر فکر می‌کنند و فرصت‌های بیشتری دارند. این چند خط را من خواندم و شما را هم دعوت می‌کنم در آن تفکر کنید. حسین، تمامیِ آن چیزی است که ما به دنبالش هستیم؛ جای دیگری خود را خسته نکنیم. اگر دلمان پرواز می‌خواهد، خودمان را از شهپر او محروم نکنیم. یا علی مهدی رسولی - ۱۱ محرم ۱۴۴۵