📝خاطره ای با محمدحسین😁☺️
آخرای ماه صفر بود فکر کنم اسفند و زمستون سال ۸۴ و ۴-۵ شبانه روز قرار بود پیکرهای مطهر شهدای گمنام در هیات ها و مراسم های شهرستان بعنوان تبرک و بصورت رندوم حضور پیدا کنند تا مردم از حضور معنوی شهدا استفاده کنن و چندشب آخر بعد از پایان حضور در مراسم همه تابوت های شهدا رو بیارند و بزارن تو سالن بسیج یا همین سینما هویزه فعلی
اون شب چهار تابوت از ۵ شهید مطهر برگشتند اما هرچی منتظر موندیم یکی از تابوت های شهدا نیومد.
نمدونستیم هم چطور شده
من و ع.پ که مسئول امور برنامه این پیکرهای مطهر بودیم اومدیم تو خیابون جلو سالن بسیج و چشممون به ۴طرف خیابون بود و با نگرانی منتظر بازگشت شهید و از بچه ها پرس و جو و پیگیری که کجاها رفتید و چه اتفاقاتی افتاده و چه کسانی مسئول تیم بودن و از این حرفا...
اون زمان نه خانه شهیدی بود نه عشق +۳ و نه این گروه های که الان هستند و تمام امور این شهدا دست بچه های بیت الحسین ع بود.
آخرای شب بود ساعتای ۱۱ -۱۱ونیم و سرما، موبایل هم اون روزا نبود که کسی از کسی باخبر باشه یا پیگیری کنه
یهو دیدیم یه موتوری دود کنان و گازکش( یاماها۸۰ باباش ورداشته بود) از سمت میدان جعفرزاده داره بسمت سالن بسیج میاد
شَخ که نگاه کردیم دیدیم که بله ... آقای محمدحسین کمالی هستن و یه چیزی مثل تابوت ترک این موتوره و از هر طرف موتور نیم متر زده بیرون.
خلاصه پیچید در سالن بسیج و خودش هم مضطرب پیاده شد و منم دید و تابوت شهید رو بردیم داخل که رفتیم خودش اعتراف کرد😄 که بعد از مراسم مسجدالنبی با همدستی م.پ تابوت شهید رو برده بود خونهشون و همسایه ها رو صدا کرده بودن و زنهای همسایه اومده بودن و غوغا و گریه و تابوت رو سر دست گرفته بودن و تو کوچه تشییع میکردن و سرش دعوا که کدومشون ببرن خونشون و...
خلاصه اگه تو خونه همسایه ها برده بودن یادم نیست اما مدونم توی خونه خودشون برده بود و خونه رو متبرک کرده بود و مراسم تو خونهشون که تموم شده بود تابوت گذاشته بود ترک موتور و تنهایی اورده بود تا در بسیج
برای سلامتیش خیلی دعا کنید🤲🏼 همچنین برای سلامتی همه بیماران
پ.ن: کلیپ مربوط به موکب الغدیر یزد در کربلا که محمدحسین مشغول آماده کردن بستی و فالوده برا زائران اربعین اباعبدالله ع میباشد
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️|
@rasa_ar |▪️