چرايي عدم تعجيل ولي فقيه در عزل منصوبان نالايق 2️⃣ از 2️⃣ ✍️حجت الاسلام رحمت الله معظمی ⭕️ اگر صِرفِ حضور رهبری شایسته برای اداره جامعه، کافی بود در دوران حکومت صلحا که در طور تاریخ بسیار معدود است و به خصوص در حکومت نبوی وعلوی، کار در همان زمان به سرانجام قطعی خود می رسید در حالی که حتّی وجود انسان کامل و شخص نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم هم برای به سعادت رساندن معاصران ایشان نیز کافی نبود. 🔶 لذا به نظر می رسد از جمله دلایل اینکه ولی فقیه، مدیران ناصالح یا ضعیف را با تعجیل، عزل نمی کنند و این کار را مشروط و معلّق به اقداماتی می‌کند، لزوم بیداری آحاد مردم است. البته نظریه اسلامی در تکمیل لزوم زعیم صالح برای اداره جامعه، بحث دستگاه رهبری و نظام اسلامی را مطرح می‌کند که در تعریف این دو بین فقها تفاوت‌هایی در بیان وجود دارد؛ و در واقع رهبر صالح، دستگاه رهبری، نظام اسلامی، مردم ، به خصوص تاثیر گذاران و نخبگان، با هم دیگر شرط کافی تحقق جامعه اسلامی می باشند. یکی از طرق یا حتّی شروط رسیدن به نتیجه در تحقیقات، بازخوانی و بازتعریف شبهات است به نظر نگارنده اگر شبهه را موقف ندانیم و به آن به عنوان یک معبر نگاه کنیم و حقیقتا به دنبال نتیجه گیری باشیم باید شبهه را به شکلی مطرح کنیم که حکایت از واقع کند و مشکل واقعی را بیان کند نه انچه به نظر ما مشکل است. ❓با این نگاه، شبهه مذکور را اینگونه باید مطرح کرد: چرا مردم یا جامعه، مقدمات عزل ناصالحان و حضور شایستگان را در مسئولیت ها فراهم نمی کنند؟ و حتی با توجّه به میزان تأثیر گذاری نخبگان بر عموم مردم می توان پرسش را اینگونه مطرح کرد: ❓چرا کسانی که شرایط آگاه کردن مردم را در این زمینه آن هم با نگره دینی دارند، این رسالت را انجام نمی دهند؟ (که گروه مزبور، در جامعه ما عبارتند از علما و به تعبیر فراگیر، روحانیت). و چکیده شبهه می شود: ❓چرا جامعه روحانیت با تربیت صالحان و مطالبه از ناصالحان و وارد میدان کردن مردم، زمینه کنار رفتن نااهلان و نامحرمان را فراهم نمی کنند؟ 🔸 در این نگاه اجتماعی، اصلاحات اجتماعی و تحول جوامع، هم از مردم عبور می کند هم بر دوش مردم است و در این نگاه، جایگاه دستگاه رهبری نیز نمایان و برجسته شده و از تسری قصورات و تقصیرات خواص، به امامت جامعه نیز جلوگیری می شود. در واقع کسانی که انتظار دارند رهبری در حکومت اسلامی افراد را با سرعت، برکنار کند، خواسته یا ناخواسته، عملا به یک نظریه غیر اسلامی معتقدند یا اینکه این نظریه را مطالبه می کنند. و نتیجه عملی این نگاه رفع قلم تکلیف از خواص است یعنی بیشترین سود از این نگاه نصیب خواص و نخبگان میشود. در نتیجه مردم نسبت به اموری مهم، غفلت داشته و موجب اغفال دیگران نیز می شوند; اموری مانند: وظیفه مردم در قبال جامعه، حکومت، حاکم اسلامی و حتّی در قبال خود و اطرافیان، یا امری مانند وظیفه سازمان و تشکیلات علمی و روحانی که باید زبدگان شان دستگاه هدایت و رهبری باشند، یا امر مهمی چون عنصر اختیار و انتخاب گری برای مردم ، نخبگان و حتی خود مدیران و مسئولان غیر صالح. 🌀 مطلب مهم دیگر آنکه در این نگاه اسلامی (یعنی مشروط و مرتبط بودن فرآیند تعیین و تغییر مسئولان از جانب ولی فقیه، با آگاهی و عمل جامعه) امر به معروف و نهی از منکر، معنا و عینیت و موضوعیت پیدا می کند والا اینکه یک مدیر در یک جامعه بخواهد بدون رشد فکری و روحی جامعه و بدون حضور و حتی اطلاع آحاد مردم و بدون مبارزه، فقط عزل و نصب کند، اقامه فریضتین و پیگیری ها و اقدامات مختلف از سوی مردم برای حل این‌ معضل، معنا نخواهد داشت. یعنی مسیر اصلاح ساختار و تغییر افراد عبارت است از اقامه امر به معروف و نهی از منکر توسط آحاد جامعه و تبدیل عدالتخواهی به فرهنگ عمومی 📌 بنابراین اصل این شبهه و پرسش نباید خطاب به ولی فقیه باشد و مخاطب این پرسش مردم ، خواص و به خصوص حوزویان هستند. دلیل اینکه برخی مطالب به صورت ناقص مطرح شد، رعایت حوصله مخاطب بود. 🔺کانال هفته‌نامه ۹ دی🔻 @noheday