ادامه یادداشت 👆👆👆👆👆 ظاهرا برای روحانی، ریاست لاریجانی بر مجلس دهم بیش از ریاست عارف ارزشمند است. اولاً لاریجانی در مهار منتقدان دولت بهتر از عارف می تواند عمل کند خصوصا که تلاش می شود تا لاریجانی به عنوان یک عنصر اصولگرا معرفی شود و حتما از یاد نبرده اید که این جماعت بارها و بارها اعلام کرده بودند که ناطق و لاریجانی در صورتی که در جریان اصولگرایی تعریف شوند به درد آنها می خورند. ثانیا روحانی از آنجا که به ناکارآمدی دولتش بیش از همه واقف است. ثانیا روحانی از آنجا که به ناکارآمدی دولتش بیش از همه واقف است، بدش نمی آید که یک مجلس به ظاهر اصولگرا را در مقابل خود داشته باشد تا بتواند با فضاسازی، بخشی از ناکارآمدی خود را به آن سو شیب دهد. مضافا اینکه انتخاب لاریجانی تا حدودی، موجب تخدیر و کنترل بدنه جریان اصولگرایی جامعه و اصولگرایان مجلس خواهد بود. ثالثا لاریجانی بر خلاف عارف، فعلاً سودای ریاست جمهوری در سر ندارد و طبعاً ریاستش بر مجلس و روی آنتن بودنش نمی تواند برای روحانی در انتخابات سال بعد خطرآفرین باشد. اما دست رد زدن به سینه عارف و عدم حمایت از وی برای ریاست مجلس، هزینه هایی هم برای روحانی به دنبال دارد. اولین واکنش منفی به این موضوع از سوی بدنه رأی اصلاح طلبان خواهد بود که روحانی آنها را برای سال 96 نیاز دارد. ثانیا عارفی که حدود یک و نیم میلیون رأی در تهران به دست آورده، وقتی خود را در جایگاه ریاست نبیند بلکه بر خلاف توقع اش، کاندیدایی را مورد حمایت ببیند که یک دهم او رأی آورده، آن هم کاندیدایی که روزگاری با نمایش برنامه چراغ و کنفرانس برلین از سیما، کمر اصلاحات را شکسته، پذیرش این موضوع برایش سخت خواهد بود. علاوه بر همه اینها عارف که در انتخابات سال 92 به نفع روحانی از صحنه انتخابات کنار کشیده اکنون انتظار ندارد که روحانی لاریجانی را بر او ترجیح دهد. اینکه در صورت توجه دولت به ریاست لاریجانی، عارف چه خواهد کرد، آیا مرد همیشه انصراف داده شده اصلاحات، باز هم به نفع لاریجانی از صحنه رقابت انصراف خواهد داد و به نایب رئیسی یا ریاست مرکز پژوهش های مجلس و یا ریاست کمیسیون آموزش مجلس اکتفا خواهد کرد یا نه، عارف اساسا از حضور در مجلس دهم انصراف خواهد داد و خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 96 آماده خواهد کرد. یا اینکه اگر حسن روحانی به سمت عارف توجه پیدا کرد، لاریجانی چه خواهد کرد، از حضور در مجلس انصراف می دهد یا به ریاست کمیسیون امنیت ملی یا نایب رئیسی یا ریاست مرکز پژوهشها اکتفا خواهد کرد و خود را برای رقابت با عارف در سال دوم مجلس آماده می کند، همه احتمالاتی است که ممکن است رخ دهد. برای اصلاح طلبان رقابت با علی لاریجانی هزینه هایی بیش از پذیرفتن او دارد. لاریجانی می تواند در بازگرداندن جریان اصلاحات به کانون های تصمیم گیری و قدرت، بیشترین کمک را به اصلاح طلبان بکند و مانند مجالس هشتم و نهم در جایگاه ریاست مجلس و به عنوان یک عنصر دو زیست، در هر دو زمین بازی کند. اینجاست که تصمیم اصولگرایان مجلس دهم در تعامل و همراهی با لاریجانی مانند تصمیم غلطی که فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم در سال آخر گرفت و از ریاست لاریجانی حمایت کرد، می تواند برای این فراکسیون، سرنوشت ساز باشد. اصولگرایان مجلس دهم اما چه تصمیمی می گیرند؟ آیا با تشکیل یک فراکسیون منسجم و شناسنامه دار به صورت مستقل در موضوع انتخاب هیأت رئیسه ورود می کنند (بهترین حالت) یا از همین ابتدای مجلس دهم، هویت خود را برای به قدرت رسیدن سرلیست اصلاح طلبان در قم ذبح و در پازل علی لاریجانی و حسن روحانی قرار می گیرند و تا آخر مجلس دهم به دنبال آنها کشیده می شوند (بدترین حالت). بدیهی است که دولت چاره ای جز حمایت از یکی از دو گزینه مورد نظر (عارف یا لاریجانی) ندارد اما اصولگرایان چنین الزامی ندارند بلکه اگر با انسجام و قدرت، فعالیت خود در مجلس دهم را آغاز کنند، شاید سبب همبستگی در اتاق فکر عارف و لاریجانی و حتی توافق آن دو بر تقسیم جایگاه ها شوند اما از آنجا که پلکان قدرت طلبی دیگران نشده و هویت خود را حفظ کرده اند از نظر بدنه این جریان، در اولین آزمون و بزنگاه مجلس دهم سربلند بیرون آمده اند چه هیأت رئیسه مجلس دهم را کسب کنند چه نکنند. نمایندگان اصولگرای مجلس دهم نباید از یاد ببرند که لاریجانی در بزنگاه های مجلس نهم نشان داده که توجهی به خطوط قرمز اصولگرایان ندارد و فرمانش آنطور می چرخد که طیف دولت و هاشمی رفسنجانی تمایل دارد. اصولگرایان مجلس دهم نباید اشتباهات اصولگرایان مجلس نهم در مواجهه با لاریجانی را تکرار کنند بلکه با توجه به تحولات رخ داده در این انتخابات، مهمترین وظیفه این جریان، تشکیل فراکسیونی با مرزبندی شفاف و حفظ هویت آن است، چیزی که در ائتلاف با لاریجانی قطعاً ذبح و از بین خواهد رفت. 🔺کانال حمید رسایی🔻 eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1