📝برای کشورم، برای مردمم، برای قالیباف
🔻سال ۸۴ اولین باری بود که جدی و در مختصات تصمیم برای انتخاب، نام محمدباقر قالیباف را شنیدم. خلبانیاش را مسخره میکردند، حلقه ازدواجش را هم، کت سفیدش را هم. میگفتند لیبرال است، آنقدری که باید حزباللهی نیست. احساس خاصی نداشتم. نه او را میشناختم، نه برایم کاندیدای جدیای بود که دنبال شناختش بروم. دعوای هاشمی و احمدینژاد و معین جدیتر از آن بود که وقتی باقی بگذارد. اما چرا کسی از عملکردش نمیگفت؟
🔻آن سال قالیباف رأی نیاورد، حتی دور دوم هم نرفت، حرف و حدیثها را فراموش کردم. اما شهردار که شد، هر حرکتش را با همان پیشزمینه لیبرال بودن و تکنوکرات بودن سنجیدم. این بار حرف دیگری هم اضافه شد؛ میگفتند کارهایش در شهرداری بازارگرمی برای انتخابات ۸۸ است، میخواهد باز هم کاندیدا شود.
🔻شهردار تهران بود و دیگر نمیشد برایم جدی نباشد. شهر سال به سال تغییر میکرد، از سطلهای زباله تا اتوبوسها، از اتوبانهای جدید، تا تونلها تا پلهای طبقاتی و اتوبان دو طبقه، تا پل طبیعت و دریاچه خلیج فارس و برج میلاد و مترو و پارکهای بانوان و باغ موزه دفاع مقدس و ... تهران نوین ساخته شد، اما برای هر کدامش اصلاحطلبان یک مدل تخریبش میکردند و بخش تندروی حزباللهی و طرفدار احمدینژاد یک طور دیگر.
🔻من هنوز در این دوگانه جایی نیافته بودم، اما فضا برایم طبیعی نبود؛ چرا دوقطبی انتخابات ۸۴ تمام نمیشد؟ در ۸۸ هم که کاندیدا نشد، پس چرا دعوا فیصله نمییافت؟
قالیباف درگیر کار بود، میساخت و پیش میرفت. کمکم تصمیم گرفتم ببینم چه میکند که صدای همه درمیآید! دروغ چرا؛ من آنقدری ضداصلاحطلب هستم که اول ببینم آنها چه میکنند. آتش سوزی یک کارگاه خیاطی در خیابان جمهوری اسلامی و فضای غریب و غیرعادی تخریب شهردار از سوی اصلاحطلبان باعث شد اولین یادداشتم در حمایت از قالیباف را بنویسم، منی که هیچوقت قالیبافی نبودم!
🔻بررسی اقدامات اصلاحطلبان علیه قالیباف یک فایدهای داشت و آن اینکه کارهای خوب قالیباف را که آن بخش منتقد جریان حزباللهی سانسور میکرد، میدیدم. مثلاً اصلاحطلبان معترض بودند چرا قالیباف پروژههای عمرانی شهر را به سپاه میدهد (قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا) یا معترض بودند چرا به هیئتهای مذهبی کمک میکند؛ آن حزباللهیها اینها را نمیدیدند یا وظیفه حساب میکردند. همان خلبانیاش هم فخر بود، نباید تمسخر میشد. فرمانده نیروی هوایی سپاه بود، خلبانیاش بخشی از تخصصش بود. اما خوبیهایش را هم بد میگفتند!
🔻سال ۹۲ اصلاحطلبان و بخش رادیکال حزباللهی وجه اشتراکی داشتند و آن تخریب قالیباف بود. یک سو حامی روحانی و سوی دیگر حامی جلیلی و هر دو متوقف در تخریب قالیباف، اما به بهانههای جداگانه؛ و جالب آنکه گاه این بهانههای جداگانه اگر کنار هم میآمد یکدیگر را خنثی میکرد. مثلاً حامیان جلیلی، قالیباف را ساکت فتنه مینامیدند، اما روحانی به او تهمت حمله گازانبری به اغتشاشگران میزد!
🔻سال ۹۶ به نفع ابراهیم رئیسی کنار رفت، اما باز حامیان جلیلی تخریبش کردند که انصراف او به نفع روحانی شد؛ حالا امسال همانها میگویند چرا قالیباف انصراف نداد! کینه نمیگذارد کارهای خوب فرد را ببینیم.
🔻همین حجم تخریب غیرعادی از دو سوی متضاد سیاسی و فرهنگی، برای من نشانه بود که بیشتر پی شناخت قالیباف بروم. کار میکرد، میساخت، پیش میبرد و دنبال دعوا نبود. مدح و تحسین بزرگان هم از او زیاد بود.
مجلس هم که رفت، کارهای خوبش دیده نشد. خطای هر نماینده مجلسی را برای او فاکتور کردند و مصوبات خوب مجلس و افتخار لقب «مجلس انقلابی» را برای دیگران نوشتند. در انتخابات اخیر مجلس و انتخابات کنونی ریاست جمهوری هم حجم تخریب هیچ کاندیدایی قابل قیاس با حجم تخریبها علیه قالیباف نبود و نیست. آمارها هم تایید میکند که ۷۵ درصد مطالب علیه او در یک ماه گذشته تخریبی بوده است.
🔻قالیباف هم البته بی خطا نبود. او ۴۵ سال است در جمهوری اسلامی فرمانده و رییس و مدیر است. مگر دیکته بی غلط هم داریم؟ معصوم که نیست. اما برآیند اقدامات قالیباف سازندگی و پیشرفت کشور با تکیه بر مبانی انقلاب اسلامی و کار گرفتن افراد از همه جناحهای کشور است، و من جز این از رئیس جمهور چه میخواهم؟ یقین دارم اگر سال ۹۲ مردم به او رای داده بودند، آن حجم ناکارآمدی دهه ۹۰ را تجربه نمیکردیم. امید دارم اشتباه سال ۹۰ تکرار نشود
🔻من هم میتوانم فقط خطاهای او را ببینم و آنها را بزرگنمایی کنم؛ اما اینها برای کشور آب و نان میشود؟! لذاست که برای کشورم و برای مردمم به کسی رای دادم که به قول حق خودش «همه عمر و جوانیاش را برای زندگی و دین این مردم جنگیده است.» و در واقع بر رای سال ۹۲ خودم مهر تکرار و تایید زدم
۸ تیر ۴۰۳
به وقت انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم
کبری آسوپار
#قالیباف
#انتخابات
رساگرنیوز
@rasagarnews