🥀@rasmekhademii به مدینه خبر سوختنش را نبرید در سایه بیایید تنش را نبرید پیش او نام حسین و حسنش را نبرید از روی سینه ی او پیراهنش را نبرید بگذارید که راحت بدهد جان زینب  هر چه کردند نسوزد دم آخر که نشد  یا کمی کم بشود گریه ی خواهر که نشد 🥀@rasmekhademii یا عباس نگوید غم معجر که نشد یا نخواند نفسی روضه ی حنجر که نشد چه پریشان شده امروز پریشان زینب بی نفس مانده و بالای سرش نیست کسی رو به قبله شده و دور و برش نیست کسی تا بگیرد زیر بال و پرش نیست کسی یا بگیرد خبر از جگرش نیست کسی زیر لب داشت حسین سن قوربان زینب 🥀@rasmekhademii یادش افتاد خودش دید پرش را بردند  دیر آمد سر گودال سرش را بردند  با سر نیزه ی سرخی پسرش را بردند  زود تر از زن و بچه خبرش را بردند می دود در وسط خیمه ی سوزان زینب یک طرف داشت سنان، سنان را می زد یک طرف حرمله هم پیر و جوان را می زد  همه ی قافله را دخترکان را می زد  🥀@rasmekhademii جای شلاغ به تن چون کمان را می زد  تک و تنها شده با جمع یتیمان زینب مادری از طفل نشان می خواهد  کودک بی رمقی تکیه نان می خواهد دختری آمده از عمه توان می خواهد راه رفتن به روی آبله جان می خواهد می رود تا برسد کوچه ی ویران زینب تنها شدم تنها ترین  🥀@rasmekhademii حال من و امشب ببین  دلتنگتم ای نازنین، ای نازنین، ای وای حسین همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه  بشین کنار جویی  ای کشته ی دور از وطن  دور از وطن، وای دور از وطن، وای  🥀@rasmekhademii ای کشته ی صد پاره تن  ای بی کفن، وای ای بی کفن، وای ای مانده بر روی زمین  شاه مظلومان حسین  نوحه خوانند انبیاء در زمین کربلا  ز تو شرمنده آب آورت رفت علمدار رشید لشکرم رفت 🥀@rasmekhademii شاعر: به جمع خادمین حضرت ارباب بپیوندید👇 ╔.🥀.═══════╗ @rasmekhademii ╚═══════.🥀.╝