@rasmekhademii ای مادر دلتنگم، هواتو کردم اماه مشتاق الیک و ما من سبیل تو روضه باید پِیِت بگردم للقیاک الا ان ابحث عنک فی المجالس قد خمت عمر کمت واسه کدوم گریه کنم لای المصائب ابکب ؟ لقامتک المحنیة ام لعمرک القصیر مادرمی میشه مگه برات آروم گریه کنم انت امی او یعقل ان ابکیک بهدوء تا اون روزی که برات بمیرم ساظل ابکیک حتی اموت حزنا علیک شبیه مولا زبون میگیرم و حتی یقعد لسانی و یصبح حالی کحال امیرالمؤمنین علیه السلام وای من و وای من و وای من عن لسان حال امیرالمؤمنین و بلی ضرب در و پهلوی زهرای من عصروک یا زهرایی خلف الباب و کسروا ضلعک در وسط کوچه تو را میزدند و ضربوک فی الزقاق کاش به جای تو مرا می زدند لیتهم ضربونی بدلا عنک گوشه ی چشم تو چرا شد کبود لماذا ازرقت عینک ؟ فاطمه جان مگر على مرده بود حبیبتی یا فاطمة ! او مات علی حتی جری علیک ما جری ؟! اى مادر ، ممنونم ، منو آوردى اماه انا مدین لک انت احضرتنی تو خونه دست حسین سپردی الی منزلک و جعلتینی ودیعة عندالحسین علیه السلام بشین براش پیرهن بدوز خیطی له قمیصة الذی سیرندیه فی العاشر که من به پات زار بزنم کی اجلس بالقرب و ابدا بالبکاء و العویل منم ببر تو قتله گاه که پا به پات ، زار بزنم زار بزنم خذینی معک الی مصرعة کی اضج بالبکاء مع کل خطوة با این امید که براش بمیرم لعلی اموت بلوعة مصابة با ناله ی تو زبون میگیرم فحینما اسمع اهاتک ابدا بالنعی مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود اولم یکن فی کربلاء اکفان حتی جمعوه فی حصیرة ؟ مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود اولم یکن الحسین العطشان حبیب المصطفی و عزیزه؟ حسین من حسین من حسین من حسین من .... حسینی ، حسینی ، حسینی ، حسینی ، حسینی .... @rasmekhademii