با اصحاب و یاران از اسبها پیاده شدند.
بارها را بر زمین گذاشتند.
تصمیم بر این شد که برای غذا
گوسفندی را ذبح و آماده کنند.
یکی از اصحاب گفت:
ذبح گوسفند با من.
یکی کندن پوست را بر عهده گرفت.
یکنفر هم پختن گوشت را.
و هر کسی به نحوی
وظیفهای به دوش گرفت.
فرمود:
پس جمع کردن هیزم از صحرا هم
به عهدهی من!
جمعیت گفتند: یا رسول الله
شما زحمت نکشید و راحت بنشینید
ما خودمان با کمال افتخار
همهی این کارها را انجام میدهیم.
رسول اکرم فرمود:
میدانم که شما انجام میدهید
اما خداوند دوست ندارد که
بنده اش را در میان یارانش
با وضعی متمایز ببیند
که برای خود نسبت به دیگران
امتیازی قائل شده باشد.
و بعد به طرف صحرا رفت
و به مقدار مورد نیاز خار و خاشاک
جمعآوری کرد و آورد...
| کحلالبصر،ص۶۸