با اصحاب و یاران از اسب‌ها پیاده شدند. بارها را بر زمین گذاشتند. تصمیم بر این شد که برای غذا گوسفندی را ذبح و آماده کنند. یکی از اصحاب گفت: ذبح گوسفند با من. یکی کندن پوست را بر عهده گرفت. یک‌نفر هم پختن گوشت را. و هر کسی به نحوی وظیفه‌ای به دوش گرفت. فرمود: پس جمع کردن هیزم از صحرا هم به عهده‌ی من! جمعیت گفتند: یا رسول الله شما زحمت نکشید و راحت بنشینید ما خودمان با کمال افتخار همه‌ی این کارها را انجام میدهیم. رسول اکرم فرمود: میدانم که شما انجام میدهید اما خداوند دوست ندارد که بنده اش را در میان یارانش با وضعی متمایز ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد. و بعد به طرف صحرا رفت و به مقدار مورد نیاز خار و خاشاک جمع‌آوری کرد و آورد... | کحل‌البصر،ص۶۸