: سلام آقای محمدزاده در مورد نمایشگاه بگویم ۲۰۰ م ۳۰۰ م کجا ما زور بزنیم امروز کلا ۳۰۰ بفروشیم از خونمون نگو که هر چی پیدا می کرد می گفت اینم بفروشم همه چیز را می خواست تبدیل به پول کنه 😅 کلی برای پول هاش که قراره بگیره برنامه ریزی می کرد به خاطر آشفتگی های این چند روز کلی با هم چالش داشتیم چالش هاااا اما قشنگی کار کجا بود اینکه دیشب که خواست بخوابه گفت مامان سایز داداش چنده منم بی توجه گفتم ۴۰(دخترم یه برادر کوچیک داره) بعد گفت مامان فلان دوستم گفت مامانم لباس بچگونه می خواد بفروشه گفتم با پول هام برای داداش لباس بخرم 🥲 من گفتم عزیزم این چیزهایی که می خواییم بفروشیم به پول یه دست لباس نمی رسه با با خواهش می گفت چرا می رسه می خوام برای داداشم لباس بخرم دخترم همش ۷ سالشه آخه کی اینقدر دلت بزرگ شد😢