تعارض فتوا را دیدید؟ شما در علم و تقوای کدامیک از این دو مرجع تردید دارید؟ می بینید؟ پس تفاوت این دو فتوای دقیقاً متعارض در چیست؟ در یک چیز است: یعنی یک فقیه از یک موضوع جدید یک برداشت را دارد و یک فقیه یک برداشت دیگر خوب قدیم ها فقها کلیت فتوا را می گفتند. مثلاً در خصوص موسیقی، معیار می دادند. هر چقدر هم شما التماس می کردی که خوب آقای فقیه! لطفا در مورد فلان مصداق موسیقی نظر بده، فقیه محترم امتناع می کرد. اما به مرور ذائقه فقها و نیاز جامعه عوض شد و فقها را انداختند در وادی ورود به مصادیق چه اتفاقی افتاد؟ خوب فقیه که نمی تواند در هر موضوعی صاحب رأی و نظر باشد. لذا مجبور می شود برود سراغ متخصص هر فن و از او بپرسد که صورت بندی فلان موضوع چیست؟ متخصص هم جواب می دهد. فقیه هم متناسب با آن صورت بندی که از متخصص اخذ کرده، با جزئیات و بیان مصداق فتوا می دهد. چه می شود؟ عملاً سلیقه و فهم های متخصصان روی فتاوای فقها اثر می گذارند. خوب، ... ؟ با توجه به این که متخصصان و لو این که تدین هم داشته باشند، عموماً متاسفانه در فضای گفتمان غربی تحصیل کرده اند، به مرور فرهنگ غربی به جامعه تزریق می شود. از چه طریق؟ فقه !!!! همیشه این طوریه؟ خیر! مثلاً در فتوایی که آیت الله مکارم، به عنوان فقیه زمان شناس، در خصوص اینترنت پر سرعت دادند، و بالکُل تحریم کردند نیز همین داستان وجود دارد. ای بابا! اون که دقیقاً برعکس این فتوای آیت الله جوادی آملی است! دقیقاً در تقابل با سیطره غرب است. خیر! اون فتوا هم درسته که ظاهراً عکس این یکی فتواست ولی : اولاً قاعده فقهی بیان نشده بلکه ورود جزئی به مصداق کرده ثانیاً در نهایت قضاوت بیرونی این است که گویی این فقه به دلیل تحجر و عدم فهم درست زمانه، دیگر کارآمد نیست و آنچه از غرب آمد را باید با آغوش باز پذیرفت. بنابراین دو روی سکه ی ورود جزئی مراجع و فقها به مصادیق، یک چیز است. آن هم تنگ شدن فقه و زندگی مومنانه و توسعه ی فرهنگ غربی و سبک زندگی مشرکانه @rasooll_ir