دلیل خلقت آدم، امان کشتی نوح است
نجات صاحب ماهی ز بطن حوت ز ظلمت
بزرگ فلسفه ی آفرینش است وجودش
خودش دلیل تمامی این جهان طبیعت
طبق طبق ملکوت است زیر پای براقش
ورق ورق ملکات است و برگ برگ فضیلت
همو که قامت قد قامتش بود تا عرش
همو که می شکند پیش کودکان قد قامت
محل وصله ی خلقت، برای اصل ولایت
شکوه ختم نبوت ، شروع باب امامت
بزرگ کرده پسرها، که عالمی به تماشا
دو سیدان بهشتند و سروران سعادت
به حصن امن الهی رسیده هر که رسیده
به حُسن و لطف حسن بود و از حسین بود فضیلت
کسی که زینت عرش است یک شعاع نگاهش
چه حاجتی به تجمل ، چه احتیاج به زینت
ولی خدای تعالی، مشیتش شده بر این
که زینتی بنماید دلیل زینت جنت
دوباره داد چو کوثر ، فصل ربک و انحر
یزید حادثه ابتر، تلاوت است ولادت
خدای علم الاسماء ، به اسم او که رسیده
گذاشت زینب کبری، که زین اب به حقیقت
چه زینب است که پیغمبران همه سر درسش
نشسته اند و پس از آن گرفته رخصت بعثت
به محملی چو نشیند، به محفلی چو درآید
فلک فرو فکند سر ، از این صلابت و شوکت
صدای زنگ شترها ، به خطبه اش همه خاموش
از این جلال و جلالت، از این بها و ابهت
پیام سلسله ای از پیمبران و امامان
رسانده یک تنه یک زن، به گوش خفته ی امت
امام قافله ی کاروان زنده تاریخ
رسانده آب حیاتی به چشمه سار امامت
نبوت است و امامت ، خلافت است و ولایت
رسول واقعه ای که چراغ روشن خلقت
امام حادثه ای که ، اسیر آزاد است
خلیفه ی خلفی که، رسانده بار اسارت
ولی دوره سخت ولی کشان دهر
ولایت است که این سان کشانده بار امانت
امانتی که زمین و زمان و گنبد و گیتی
زمین گذارده بارش، که نیست قدرت و طاقت
امانتی که ز انسان کامل هستی
رسید شانه ی زینب، که داشت طاقت و قوت
حقیقتا که و لیس الذکور مثل تو انثی
چقدر واژه ی مردی، کشیده از تو خجالت
بدون نام تو نامی نمی شود و نماند
حیا، عفاف و حجاب و شرافتی و نجابت
بس است هر چه سرودی و قصه ها بنمودی
که حق نوشته فضیلت، خداش کرده چو مدحت
#شعر
#رسول_محمدزاده
@rasooll_ir