روزنوشت های د.رسول محمدزاده
آخرین سروده بنده تقدیم به امیرالمومنین و حضرت زینب س #رسول_محمدزاده @rasooll_ir
دلیل خلقت آدم، امان کشتی نوح است نجات صاحب ماهی ز بطن حوت ز ظلمت بزرگ فلسفه ی آفرینش است وجودش خودش دلیل تمامی این جهان طبیعت طبق طبق ملکوت است زیر پای براقش ورق ورق ملکات است و برگ برگ فضیلت همو که قامت قد قامتش بود تا عرش همو که می شکند پیش کودکان قد قامت محل وصله ی خلقت، برای اصل ولایت شکوه ختم نبوت ، شروع باب امامت بزرگ کرده پسرها، که عالمی به تماشا دو سیدان بهشتند و سروران سعادت به حصن امن الهی رسیده هر که رسیده به حُسن و لطف حسن بود و از حسین بود فضیلت کسی که زینت عرش است یک شعاع نگاهش چه حاجتی به تجمل ، چه احتیاج به زینت ولی خدای تعالی، مشیتش شده بر این که زینتی بنماید دلیل زینت جنت دوباره داد چو کوثر ، فصل ربک و انحر یزید حادثه ابتر، تلاوت است ولادت خدای علم الاسماء ، به اسم او که رسیده گذاشت زینب کبری، که زین اب به حقیقت چه زینب است که پیغمبران همه سر درسش نشسته اند و پس از آن گرفته رخصت بعثت به محملی چو نشیند، به محفلی چو درآید فلک فرو فکند سر ، از این صلابت و شوکت صدای زنگ شترها ، به خطبه اش همه خاموش از این جلال و جلالت، از این بها و ابهت پیام سلسله ای از پیمبران و امامان رسانده یک تنه یک زن، به گوش خفته ی امت امام قافله ی کاروان زنده تاریخ رسانده آب حیاتی به چشمه سار امامت نبوت است و امامت ، خلافت است و ولایت رسول واقعه ای که چراغ روشن خلقت امام حادثه ای که ، اسیر آزاد است خلیفه ی خلفی که، رسانده بار اسارت ولی دوره سخت ولی کشان دهر ولایت است که این سان کشانده بار امانت امانتی که زمین و زمان و گنبد و گیتی زمین گذارده بارش، که نیست قدرت و طاقت امانتی که ز انسان کامل هستی رسید شانه ی زینب، که داشت طاقت و قوت حقیقتا که و لیس الذکور مثل تو انثی چقدر واژه ی مردی، کشیده از تو خجالت بدون نام تو نامی نمی شود و نماند حیا، عفاف و حجاب و شرافتی و نجابت بس است هر چه سرودی و قصه ها بنمودی که حق نوشته فضیلت، خداش کرده چو مدحت @rasooll_ir