📝 خاطره ای از شهید رسول خلیلی راوی: همرزم شهید منبع: کتاب رفیق مثل رسول آن طور که دوستانش تعریف می‌کنند شهید خلیلی بسیار شجاع بود💪. یک بار در جریان درگیری یکی از فرماندهان تیر🔫 می خورد و باید به عقب برمی‌گشت. به رسول می‌گویند تو پشتیبانی کن و آتش☄ بریز تا ما بتوانیم فرمانده👨‍✈️ را عقب ببریم. با خود گفتم الان رسول می‌رود پشت درختی🌳 جایی کمین می‌کند اما رسول رفت وسط جاده و شروع به تیراندازی🔫 کرد. گفتم تا بروم و برگردم رسول شهید شده. یک ربع طول کشید تا برگردم، دیدم نه هنوز مشغول تیراندازی 🔫است. گفتم بپر پشت وانت🚘! دیدم با یه دست تیراندازی🔫 میکند و با دست✋ دیگر اسلحه‌های روی زمین را جمع می‌کند و میگوید حیف است باید از این اسلحه‌ها🔫 استفاده شود. 🌸شادی روح شهید پاسدار مدافع حرم شهید محمد حسن(رسول) خلیلی صلوات🌸 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄