🌷بسم ربّ الشّهداء🌷
#رفیق_مثل_رسول...
🔸مادر شهید محمدحسن (رسول) خلیلی:
«رسول خیلی اهل مطالعه بود؛ همیشه کنار اتاقش پر از کتابهایی بود که در حال خواندنشان بود، به خصوص مطالب مربوط به کار و تخصصش...»
📌در جمع ما، کمتر کسی است که دوست نداشته باشد شهیدانه زندگی کند و از کارهای نیک شهیدان الگو نگیرد. پس بر آن شدیم که ان شاءالله هر هفته گوشه ای از کتاب زندگی نامه ی آقا رسول را با هم مطالعه کنیم...
🔹 ... ...چهار نفری به سمت قم راه افتادیم.من چشمم به کیلومتر ماشین بود,حدترخص را که رد کردیم,گوشه ای نگه داشتیم و روزه مان را افطار کردیم.آنجا کمی غذا خوردیم و یکی دو ساعتی استراحت کردیم.به شدت ضعف کرده بودیم,یکی از بچه ها خندید و گفت:"توان بدنیمون تموم شده بود,هماهنگ کنیم شهید بعدی تو خنکی هوا باشه".آن شب وقتی رسیدیم شهرک,نزدیک مقبره الشهدا احمد را دیدم,دلم خیلی گرفته بود.خستگی و بغضم نمی توانستم پنهان کنم.احمدپرسید:"رسول چی شده؟چقدر بهم ریختی ؟"عکس مهدی عزیزی و رضاکارگر رو بهش نشون دادم و گفتم :"از بچه های یگان ما بودند,توی یک روز شهید شدند.سه روزه که پلک نزدم.بچه ها خیلی غریبانه شهید شدند.احمد حالا ببین ,من شهید بعدی یگانم".
احمد شروع کرد به شوخی کردن و مسیر حرف را عوض کرد.آنقدر سر به سر من گذاشت تا حالم بهتر شد...
کانال رسمی شهید رسول خلیلی
🆔
@Rasoulkhalili