🔸بسم رب الشهدا و الصدیقین🔸 🔻 #خاطرات یک روز که در منطقه بودیم و از قضا در کنار بچه های ارتش سوریه به سر می بردیم تصمیم گرفتیم به همراه رسول آموزش رانندگی تانک را تجربه کنیم! آنروز جایتان خالی کلی کیف کردیم و از اینکه تو عمرمان تانک سواری می کردیم می خندیدیم! اما نکته جالب این بود که رسول در آخر که میخواست تانکش را پارک کند با درختی برخورد کرد و آن را از جا کند!😅 این شد که آنروز کلی به او خندیدیم اما این پایان داستان نبود چرا که آنروز نوبت به من هم رسید و با ماشین تصادف کردم حالا این محمد حسن بود که بلند به من می خندید! 🔺 نقل از دوستان #شهید_رسول_خلیلی 🆔 @Rasoulkhalili