سالگرد "شهید خلیلی" خانواده ای وارد مجلس میشوند و از اطرافیان سراغ مادر شهید را میگیرند. وقتی همسرم را میبینند به او میگویند: ما با پسر شما از طریق عکس و پوسترهای سطح شهر آشنا شدیم. نمیدانیم با ما چه کار کرد که با اینکه اعتقادی به چادر نداشتیم، اما چادر سر کرده ایم. گفته بودند من و دخترم با شهید شما پیمان بستیم.
چند وقت پیش ۱۳ اتوبوس برای راهیان نور به بروجرد دعوت کردم. قرار بود من هم برایشان روایتگری کنم. وقتی به تهران برگشتم دیدم یکی از خانمهای جمع آن سفر به من پیام داد که" شهید خیلی مَرد مَردِ مَرد".
مادرش به من زنگ زد و تعریف کرد دخترش در راهیان نور از "پسر شهید شما" کمک خواسته. ما چندین سال است از این دادگاه به آن دادگاه میرویم حالا نه تنها مشکلش برطرف شده، بلکه متحول نیز گشته است. تا قبل از این اگر "نماز" میخواندیم ما را مسخره میکرد، اما حالا او ما را برای "نماز صبح" بیدار میکند.
🍃راوی: به نقل از پدربزرگوار شهید🍃
#خاطرات
🆔 @Rasoulkhalili