🍃❤ داستان شب ❤🍃
سلام علیکم...؛
شبتون بخیر و شادی.....؛
وجودتون سرشار از نشاط...؛
دورهمی با عزیزانتون در کمال خوشی وصفا....؛
الهی آمین
...................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
"برای کشف خوبی یا بدی به خودت نگاه کن "
داستان سرایان نیکو سخن آورده اند:
دانشمند حکیمی اکثر اوقات جلوی دروازه شهر مینشست و به غریبهها خوش آمد میگفت.
روزی غریبی نزد او آمد و گفت :
من میخواهم در شهر شما ساکن شوم مردم اینجا چگونه هستند؟
حکیم از او پرسید : در زادگاه شما چطور آدمهایی زندگی میکنند؟
مرد غریبه گفت : مردم خوب و باصفا و پرکاری دارد که به یکدیگر کمک میکنند ؛ منتها من مجبور شدم برای کاری آنجا را ترک کنم؛.
حکیم گفت : مردم اینجا نیز همانگونهاند؛ چرا وارد شهر نمیشوی؟ مطمئنا از این شهر نیز لذت میبری...!!!
چند لحظه بعد در حالی که همچنان مرد اول نزد حکیم بود ؛ شخص دیگری كه او نيز از همان دهکده مرد اول بود ؛ از راه رسید و به حکیم گفت:
ای پیرمرد، مردم این شهر چگونهاند؟ آیا اینجا برای زندگی خوب است؟
حکیم از او نیز پرسید : آدمهای شهر خودت چگونه آدمهایی بودند؟
مرد گفت : مردم چندان خوبی نداشت، دروغ میگفتند خودخواه بودند و هزاران ایراد دیگر، به همین خاطر است که آنجا را ترک کردم...!!!
حکیم گفت مردم اینجا نیز مانند همانجا هستند! اگر جای تو بودم به جستجو ادامه میدادم...!!!!
مرد اول که از پاسخ حکیم حیرت کرده بود ؛ پس از رفتن مرد دوم از حکیم پرسید : که چرا به من چیز دیگری گفتی...؟؟؟!!!!
حکیم گفت: شما هر دو از یک دهکده کوچک بودید ولی پاسخ شما کاملا متفاوت بود؛ و این به خاطر نوع دیدگاه و ذات درون خودتان است؛ به همین خاطر من هم به هر کدام از شما پاسخی متناسب با خودش دادم...!!!
....................................
بله دوستان خوبم؛
جامعه متشکل از افراد بوده و اخلاق جامعه منشعب از اخلاق افراد است.
از طرفی اگر دنبال جامعه خوب چه خانواده؛ فامیل یا محل و روستا و شهر هستیم ؛ باید و لاجرم از خود شروع کنیم.
مراقب خودتون و عزیزانتون باشید.
شبتون بخیر و شادی.
🍃🌺🌸🌻❤🌻🌸🌺🍃