⭕️روایتی از مظلوم‌ترین مادر ، مادر شهید یوسف داور پناه: بچه رزمنده ام ۱۸ سالش بود. کومله ها بچم رو گرفتن،بهش گفتن به امام توهین کن.توهین نکرد،بچم رو بستن سرشو بریدن،با ساطور دست ها و پاهاش رو قطع کردن،شکمش رو پاره کردن و جگرشو بردن،بعد بهم گفتن به"امام توهین کن". توهین نکردم،گفتن مادر رو با بچه تو اتاق حبس کنید. گفتم چکار کنم.؟ گفتن،خودت دفنش کن،تا دق کنی. دو روز با بدن تکه تکه بچم تنها بودم.؟ گفتم خدایا چکار کنم..؟یا زهرا چکارکنم..؟ شروع کردم به کندن خاک تو اتاق انگار همه عالم کمک کار من بودن،چاله رو کندم دیدم"کفن نداره"،یه مقداری از چادرم رو بریدمو جونمو توش پیچوندم و دفنش کردم. خدایا فردای قیامت جواب این شهدا رو چی بدیم.؟ @rastegarane313