هفته ای یکی دوبار کوههای محوطه ستاد را پیاده دور می زد. یک جورهایی هم پیاده روی می کرد هم کوهنوردی. این کوهها منطقه شکار ممنوع هستند و محل زندگی حیواناتی مثل آهو و بز کوهی. حاجی با آن همه گرفتاری حواسش به این زبان بسته ها هم بود. گفته بود تانکر آب نصب کنیم و از آب همان تانکر در چند نقطه بگذاریم. تابستان که میشد حکم می کرد برید ببینید اون تانکر آب داره یا نه ؟! اگر رفع تکلیفی می گفتیم: «داره حاجی.» قانع نمیشد. می گفت: «نه، یکی تون بره ببينه بیاد به من بگه.» زمستان ها هم که همه منطقه را برف می پوشاند و علف پیدا نمیشد سفارش می کرد برایشان علوفه ببریم. بس که دل رحم بود. 📚 برگرفته از کتاب سلیمانی عزیز 🌹هدیه به روح سردار دلها ؛ صلوات