ماه من در روز تو را جستم اما نیافتم... در شب تو را می جویم، به آسمان خیره می شوم ، باریکه ی نوری از پشت ابر چشمم را نوازش می کند دقیق تر می شوم، آری این نور از ماه من است. ابر کنار برو بگذار ماهم را دقیق تر ببینم میخواهم از دلتنگی هایم برایش بگویم، از غصه هایم و از رنج دوری و... اما نه بگذار اول سکوت کنم و در سکوت به نور وجودش خیره شوم و یک دل سیر تماشایش کنم، حالا که دیده ام بگذار لذت دیدار را با حرف ها و غصه ها خراب نکنم. چه لحظه ی شیرینی، چقدر تماشایش بهم آرامش می دهد. کاش ابرهای گناه جلوی چشمانم را نمی گرفتند و می توانستم هرشب تو را ببینم. هر شب در سکوت تماشایت کنم. کاش میشد از غصه هایم بگویم و از اینکه چقدر دلم می خواست خوب باشم. خورشید پنهان من، ماه شب های من ای امید تمام بی کسان، کی میشود بیایید و پدرانه کنار ما باشید. آنقدر دوریت به درازا کشید که دارم کم می آورم، تنهایی سخت است تحمل فراق شما. مولای غریبم، بیا و غریب نوازی کن، بیا و این بار پرده ی غفلت و گناه را از جلوی چشمانم کنار بزن بگذار یک دل سیر تماشایت کنم. بگذار این بار چشم گنه کاری از نور وجود شما منور شود. دستم بگیر بدجور به دستگیری شما محتاجم.. کاش می شد دست پدرانه خود را بر سرم می کشیدین و مرا مورد محبت خویش قرار می دادین. من به محبت و توجه شما خیلی محتاجم.... ماه من مرا دریاب.... 👇👇 @rastegarane313