🌹🌹بچه که بودم پدرم موقع خواب میبوسیدم بعد بهم میگفت: بسم اللّٰه الرحمن الرحیم بگو و از بالشتت بخواه تورو برای نماز صبح بیدار کنه منم میگفتم بابایی مگه میشه بالشت آدمو بیدار کنه؟! مگه بالشت حرف منو میفهمه؟! پدرم میگفت بله میشه، بالشتت تورو دوست داره و چون دوستت داره حرفتو گوش میده منم به این امید میخوابیدم و همیشه نزدیکِ اذان صبح از خواب بیدار میشدم بزرگ تر که شدم فهمیدم این پدرم بوده که بالشت رو تکون میداده تا من از خواب بیدار شم و نمازم رو بخونم و نمیخواسته با اجبار خودش از خواب بیدار شم؛ هنوز که هنوزه موقع خواب اول بسم اللّٰه الرحمن الرحیم میگم بعد از بالشتم میخوام منو برای نماز صبح بیدار کنه و هنوز که هنوزه من نزدیکِ اذان صبح از خواب بیدار میشم و بوی خوش پدرم رو احساس میکنم که داره بالشتم رو تکون میده