❄️ هرشب یک داستان آموزنده ❄️
📝 عارف نامداری در نیشابور زندگی میکرد.
🌱 جوانی در همسایگی او بود که کبوتران بسیاری داشت و همیشه کبوتربازی میکرد.
🕯روزی عارف در ایوان خانه خود نشسته بود و قرآن تلاوت میکرد که ناگاه پسر همسایه سنگی به کبوتری زد و سنگ به پیشانی عارف خورد، و خون بسیار جاری شد.
🏮عارف غلام خود را صدا کرد و چوب بزرگی به دست او داد و گفت: به آن جوان بده تا کبوترانِ خود با این چوب براند.
🔥آری! گروهی هستند که کسی را آزار میدهند که به او آزار نرسانده است. این گروه مستحق عذاب هستند.
💥گروهی هستند که اگر از کسی آزار ببینند او را آزار دهند، این گروه اهل حساب هستند. (اگر بیشتر تلافی کرده باشند و خشم زیاد از حد گیرند، باید حساب پس بدهند.)
💌 گروهی دیگر هستند که اگر از کسی آزار ببینند، او را آزار ندهند. این گروه اهل ثواب هستند.
💚 اما گروهی هستند که اگر از کسی آزار ببینند او را آرام کنند. (مانند آن عارف)
💟 این گروه اهل قرب به خداوند هستند. مانند: اولیاء الله و مقربین به درگاه خدا!
@rastegarane313