✍️ رمان
#سپر_سرخ
#قسمت_آخر
💠
#نورالهدی که به سمت در رفت و در را باز کرد ، یکدفعه با خوشحالی فریاد زد خدایا ببین چه کسی اینجاست .
وقتی صدا و لحن صحبت کردن نورالهدی را شنیدم و از این همه خوشحالی که در او رخ داده بود کنجکاو شدم و به سمت در رفتم ، و دیدم ! مردی مسن در حال صحبت کردن با نورالهدی هستش . در همین حین نورالهدی وقتی که من را دید در حال تماشای آن دو هستم با خوشحالی رو به من کرد و گفت : ببین چه کسی اینجاست ! همان که الان صحبتش را می کردیم «
#حاج قاسم» .
💠 وقتی من این صحنه را دیدم و چهره نورانی
#فرمانده سپاه قدس یعنی
#حاج قاسم را دیدم از درون دل حس عجیبی پیدا کردم و با تمام وجودم ایمانم و اعتمادم به این مرد بیشتر شد و در درون قلبم یقین پیدا کردم که
#نورالهدی دروغ نمیگفته:این مرد
#مرد میدان است .
در این میان
#حاج قاسم که به تعدادی از همراهان خود در منزل نورالهدی آمده بود درباره عملیات
#فلوجه صحبت کرد و این که این
#عملیات را مهمترین عملیات عنوان کرد و گفت با این عملیات دیگر کار داعش ساخته است .
💠 بالاخره زمان شروع
#عملیات رسید و با حضور فرمانده
#سپاه قدس ایران
#حاج قاسم داعش به سزای عملش رسید .
#پایان
#سپر_سرخ
#رادان
#حجاب_بالندگی
#تولیدی_عس_زنجان