🛑 خداوند دوست دارد مرا و زنان را در ببیند 😭💔 🖇 ۸ ذی الحجه سالروز حرکت کاروان اباعبدالله الحسین صلوات‌الله‌علیه از مکه به سمت 🔰شبی که امام حسين قصد خروج از کردند به سمت نزد امام آمد و گفت 🔰ای برادر! تو مردم کوفه را خوب می‌شناسی و می‌دانی که با پدر و برادرت چه کردند و من می‌ترسم که سرنوشت شما نیز همان سرنوشت گذشتگان بشود. اگر بدانی، در مکه بمان که هم جانت می‌ماند و هم و محفوظ است 🔰حضرت فرمود خوف این را دارم که یزید به طور مرا بکشد و من همان کسی باشم که با کشته شدنش شکسته می‌شود💔 🔰محمد گفت اگر از این خوف دارید پس به اطراف یمن بروید که مناطق امنی است و دست احدی به شما نمی رسد» 🔰حضرت فرمود در گفته شما می‌کنم فردای آن روز حضرت اراده سفر به سمت کوفه کردند؛ خبر به محمد بن حنفیه رسید و او خود را به امام حسین رساند و افسار شتر حضرت را گرفت و گفت یا در پیشنهادی که به تو دادم تامل کردی؟ 🔰اباعبدالله فرمودند : بله تامل کردم محمد گفت پس چه شد که در حرکت می‌کنی؟ حضرت فرمود بعد از رفتن تو، پیامبر را در خواب دیدم که فرمود 👈یا حُسَینُ اُخْرُجْ فَاِنَّ اللَّهَ قد شاء اَنْ یراک قَتِیلاً ای حسین بیرون برو که خداوند خواسته تو را کشته ببیند😭 محمد کلمه انا لله وانا اليه راجعون را بر زبان آورد و گفت اکنون که عازم هستی، پس چرا را با خودت می‌بری؟ 👈فرمود اِن الله قد شاء اَن یراهُنَّ سبایا؛ خدا خواسته که آن‌ها را اسیر ببیند😭 📚 لهوف ص۳۹ الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari