رواقِ دل ؛
دومین ضربه شمر هم لرزید ! چکمه اش بر گلو ترحم کرد ناله ی یا بُنیه ای آمد .. خنجری دست و پای خود گم
سومین ضربه غنچه ای پژمرد لاله در چنگ خار و خَس افتاد سینه ای غرق زخم بود اما ؛ خنجری کُند از نفس افتاد ..