💠 معرفی طبیبان: جبرئیل اول (فرزند بختیشوع اول) – قسمت نخست 🍃 «منَ لَم یَشکُرِالمَخلوق لَم یَشکُرِالخالِق» 🔹🔸 از آنجایی که تکریم و نکوداشت بزرگان و حکیمان خود دلیل بر بزرگی و فرهیختگی فرد است و انسانی که بندگان خدا را ارج نهد خداوند بلندمرتبه را قدر نهاده است؛ بر خود مسلم می دانیم تا با معرفی طبیبان ایرانی قبل از طلوع آفتاب اسلام در این مرز و بوم و پس از آن افتخارات مسلم خود در طب و طبابت نیاکانمان را عرضه نماییم. 🔹🔸 به یقین دانش طب نیز همچون علوم دیگر با آغاز اسلام تبلور و شکوفایی شگرفی پیدا می کند و طبیبان مسلمان فراوانی حذاقت خود را به متسه ظهور رسانده اند اما به هر روی منکر دستاوردها و تلاش های گسترده ایرانیان پیش از اسلام نیز هستیم که بنا نهادن بیمارستان و دانشگاه جندی شاپور یکی از پیشرفت های آنان بوده است. 🔹🔸 نسل امروز که در مواجه شدن با شرایط خاص فرهنگی است و در دهکده‌ای که ارتباطات با شتاب بسیار در جریان است، زندگی‌ می‌کنند، با تکریم از بزرگان و شناخت گذشته فرهنگی‌ و مفاخر مرز و بوم خود دچار گسست فرهنگی نمی شود. نسلی که ریشه های خود را کمتر می شناسد در معرض تندبادها و طوفان ها قرار دارد و در معرض این است که در زمین خود خانه نسازد و در زمین دیگران بنا بسازد اما نسلی که ریشه و گذشته خود را بشناسد و باور کند، در زمین خود می کارد و درو می کند. 🔹🔸 لکن در این مجال که به معرفی اطبّا و حکما می پردازیم از ذکر نام و بزرگداشت طبیبان غیر مسلمان پیش از اسلام و مسلمانان پس از اسلام می پردازیم. خداوند روان همه این بزرگان را شاد گرداند و غرق در آرامش الهی باشند. 🔺 جبرئیل اول (فرزند بختیشوع اول) 🔹🔸 درباره وی در کتاب عیون الانباء آمده است: طبیبی بسیار خوش سلیقه بود و با ظاهر و هیئتی بسیار جذاب و خوش قیافه در جمع بزرگان به رفت و آمد می پرداخت. در نزد خلفا مقامی رفیع داشت. وی مردی خوش اخلاق و مهربان و بسیار مردم دار و ازهر جهت صفتهای یک طبیب را دارا بود. 🔹🔸 جبرئیل و پدرش بختیشوع و پدربزرگش جورجیس از طبیبان بزرگ جندیشاپور بودند که در میان پزشکان جندیشاپوری بیش از همه خدماتی به طب بغداد و در نتیجه به طب اسلامی نموده اند. 🔺 در دربار هارون 🔹🔸 جبرئیل با پدرش در بغداد بود و به درخواست جعفر برمکی، وزیر هارون، طبیب مخصوص دربار گشت. ماجرای راهیابی وی به دربار چنین است: چون در سنه خمس و سبعین و مئه (۱۷۵ ق)، جعفر بن یحیی بن خالد بَرمَکی مریض شد، رشید امر کرد بُختیشوع را تا معالج او گردد. وی با اجازه خلیفه توانست به معالجه جعفر دست یازد؛ بدین دلیل که از ادب طبیب است که زمانی که طبیب خاص مَلک گشت، دیگری را نباید خدمت کرد، مگر به امر مَلک. و چون جعفر صحّت یافت، 🔹🔸 بختیشوع را گفت: می خواهم از برای من طبیبی ماهر اختیار نمائی تا پیوسته با من بوده، اکرام و احسان درباره او مبذول دارم. بختیشوع گفت: حاذق تر از پسرم جبرئیل گمان ندارم که او در این صناعت از من ماهرتر است. جعفر مسرور شد و گفت: وی را سوی من فرست. 🔹🔸 و چون حاضر شد، جعفر شرح داد با وی مرضی راکه همواره اخفای آن نمودی و کس را محرم اظهار آن ندانستی. پس جبرئیل تدبیر کرد آن را، به نحوی که در مدّت سه روز آن مرض زایل گشت. و بدین سبب، جعفر را به او محبتّی به هم رسید که او را چون جان خویش عزیز و گرامی می داشت و ساعتی جدا از وی نمی توانست بود و خوردن و نوشیدن را با او می گذراند. 🔹🔸 در آن اوقات چنان اتفاع افتاد که محبوبه ای از محبوبات رشید در حالت تمطّی – خود ر ااز هم کشیدن که به آن خمیازه می گویند – بماند و دستهایش که بالا برده بود بر همان هیئت در هوا بماند و قادر نبود که زیر آورد. و اطبّا معالجه آن را به مالیدن روغنها می نمودند و بر آن، نفعی اصلاً ظاهر نگشت. و بر خاطر رشید گران آمد و با جعفر اندوهناکی خود اظهار کرد که فلان دختر چنین علیل بماند! جعفر عرض کرد: یا مولای! مرا نیز طبیبی است بسی ماهر. وی پسر بُختیشوع است. اگر او را نیز فرمان باشد که فکری در این معنی بکند، شاید که تدبیری به خاطرش برسد! 🔺 پس، رشید امر کرد تا او را حاضر گردانیدند. و رشید اوّل بار از نام او بپرسید. گفت: جبرئیل. 🔹🔸 چه نحو است معرفت تو به طبّ؟ گرم را به سرد و سرد را به گرم و خشک را به تر و تر را به خشک معالجه می کنم. رشید بخندید و گفت: در واقع، نهایت آنچه طبیب در صناعت خود بدان محتاج است، همین است. پس، احوال صبیّه را برای او شرح کرد. جبرئیل گفت: اگر امیرالمؤمنین بر من خشم نخواهد گرفت و بنده را در معرض سَخَط نخواهد آورد، تدبیری به خاطرم می رسد. ↩️ ادامه مطلب: 🌐 yon.ir/E5DXO ✅ کانال رسمی حکیم دکتر روازاده 🆔 sapp.ir/ravazadeh ✴️ eitaa.com/ravazadeh ➡️ http://t.me/joinchat/AAAAADwUOa6m6F-zvjncnw