• ⚠️ اینجا قناعت ممنوعه‼️ 🔹از اهالی طائف بود؛ اومد پیش پیامبر و گفت یا رسول الله؛ من همونی‌ام که اوایل بعثتتون، وقتی مردم شما رو تکذیب می‌کردن و آزارتون می‌دادن، شما رو بردم خونه‌ام ازتون پذیرایی کردم. 🔸پیامبر خیلی خوشحال شدن؛ خیلی تحویلش گرفتن. بهش گفتن هرچی می‌خوای بگو برات تهیه کنم. اون بنده خدا گفت ۲۰۰ تا گوسفند و یه چوپان بهم بدید خیلی عالی میشه. 🔹پیامبر یه سری تکون دادن و چیزی که می‌خواست رو بهش دادن. بعدش فرمودن: چقدر این بندهٔ خدا سقفش پایین بود! کاش مثل اون پیرزن بنی اسرائیل زرنگی می‌کرد. ⁉️حالا جریان پیرزن بنی اسرائیل چیه؟ 🔸یه روز خدا به حضرت موسی امر کرد برو فلسطین، و بدن مبارک حضرت یوسف رو هم با خودت از مصر به فلسطین ببر. حضرت موسی پرسید حضرت یوسف کجا دفن شده؟ خدا فرمود برو پیش فلان پیرزن، اون جای یوسف رو بلده بهت میگه. 🔹حضرت موسی رفت سراغ پیرزن؛ پیرزن گفت: فقط به یه شرط بهت میگم؛ اگه قبول می‌کنی که بگم، اگه نمی‌خوای قبول کنی همین الان برو. 🔸حضرت موسی یه کم دو به شک شدن که قبول بکنم؟ نکنم؟ معلوم نیست چی می‌خواد که!... 🔹خدا فرمود: موسی هرچی خواست قبول کن؛ ما قراره خواسته‌اش رو اجابت کنیم نه تو. 🔸حضرت موسی از پیرزن پرسیدن: خواسته‌ات چیه؟ پیرزن گفت: می‌خوام بعد مرگم، تو بهشت، تو همون جایگاهی باشم که توی پیامبر اولوالعزم خدا هستی :) 🔹پیامبر فرمودن: کاش اون بندهٔ خدا هم سقفش به اندازه این پیرزن بالا بود و به کم راضی نمی‌شد... 💠 @shagerde_ostad