سیاوش علیپور (1339-1357ه ش) تقویم انقلاب هر روز ورقی تازه می خورد و نام و خاطره جاوید شاهدان و شهیدانی دیگر را در خود ثبت می کرد تا همیشه زنده بماند.اینک سیاوش علیپور شاهدی دیگر است که نامش ، دفتر انقلاب را زینت می بخشد. او در محله ی دباغی شیراز چشم به جهان گشود . تربیت خاص مذهبی و فرهنگی خانواده باعث شد که وی در کودکی با همان معنویت و روحانیت خاص رشد یابد و علاوه بر روح ، جسم خود را نیز پرورش دهد که سرشناس بودن در زمینه فوتبال حکایت از این مطلب دارد . عشق به قرآن یکی از خصوصیات ذاتی وی بود و همین امر ، از او انسانی کامل ساخته بود . سیاوش با آنکه سرشار از شور جوانی بود ، هیچ لحظه ای از عمرش را با غفلت و سرگردانی نمی گذرانید و در دوران دبیرستان ، آنگاه که از مدرسه تعطیل می شد ، به کار کردن می پرداخت تا از این راه مخارج تحصیل را تأمین کند . زمزمه های انقلاب در درون مردم تبدیل به فریاد رسای آزادی خواهی شده بود و حالا دیگر کمتر کسی بود که خود را در قطره ای از این دریای طوفانی حس نکند . سیاوش نیز از همان آغاز جنبش در متن انقلاب قرار داشت و با پخش اعلامیه های امام و توزیع نوارهای سخنرانی ایشان ، مبارزه ی چشمگیری را در پیش گرفت و در این راه یک بار نیز بوسیله ساواک دستگیر شد ؛ اما پس از آزادی ، فعالیت او گسترده تر شد تا جائیکه مادر را نیز با خود همراه کرد و او را با خود به راهپیمایی می برد . بهمن ماه 57 فرا رسید و سیاوش گویی هر روز خود را به خدا نزدیکتر احساس می کرد تا جائیکه یک روز قبل از شهادت ، یعنی روز بیست و یکم بهمن ماه ، برادر کوچکتر خود را به گردش برد و با او عکسی به یادگار گرفت . نسیم خوش شهادت از دل مادر نیز گذشت و او شب قبل از شهادت ، سیاوش را در لباس دامادی دید . بیست و دوم بهمن 57 شیراز یکپارچه آتش گشته و شهربانی شیراز ، آخرین سنگر رژیم بود که در محاصره فریاد و خشم مردم قرار داشت و دژخیمان برای ایجاد ترس و وحشت ، اقدام به تیر اندازی می کردند . شهید علیپور در کمترین زمان ممکن خود را به دریای پرخروش مردم رساند و با شور و هیجان فراوان به مبارزه پرداخت ؛ اما لحظاتی بعد گلوله ای از اسلحه خصم ، سر سیاوش را نشانه رفت و او را بی هوش روانه بیمارستان ساخت . سرانجام پس از هیجده روز بیهوشی ، روز نهم اسفند 57 با قافله شهیدان عازم دیار نور شد . @raviyanfarss