🌐آموزه‌های قرآنی از آیت‌الله مرتضی حائری یزدی راوی : آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی؛ فرزند مرحوم آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی؛ مؤسس حوزه معاصر قم است که اسفند ۱۳۶۴ در سن ۶۹ سالگی درگذشت. وی فارغ از برخی فعالیت‌های سیاسی محدود، از مدرسین برجسته حوزوی بود و برخی تأملات قرآنی داشت که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. او می‌کوشید تا از برخی مفاهیم قرآنی سخن بگوید. 🔺رنج‌های عالم وی در خصوص ایمان و مسأله‌ رنج در این عالم با استناد به آیات قرآنی معتقد بود که این رنج‌ها صرفاً از جانب بشر بر خود او تحمیل می‌شود: «پدیدآورنده این عذاب‌ها و گرفتاری‌هایی که در دنیا بر ما وارد می‌شود مانند ناداری و نادانی خودمان می‌باشیم و هیچ‌کدام از سوی خداوند نیست، زیرا دنبال تحصیل زندگی و یا علم نرفته‌ایم و از بی‌چیزی و بی‌علمی رنج بسیار می‌بریم و لازمه خلقت بشر این است که او موجودی است دارای هوش، عقل و اختیار. باید خودش به اختیار خود امور مادی، معنوی، شخصی و اجتماعی خود را تأمین کند و اگر نکرد، رنج بردن از این فقدان‌ها و نارسایی‌ها نیز لازمه بشریت است. بنابراین آن شخصی که چنان خیالی را می‌کند، باید با ملاحظه این همه رنج‌های دنیایی که به دست خود فراهم آورده، احتمال بدهد که در آن عالم هم چنین باشد» (مقاله اصول اعتقادات، برهان‌های عقلی و قرآنی؛ مجله آفاق نور، ش ۱، ۱۳۸۴). 🔻استدلال‌ورزی؛ معجزه‌ پیامبر حائری یکی از معجزات پیامبر(ص) را در استدلال‌ورزی‌های قرآن می‌دانست. معتقد بود که «از معجزات، استدلال در قرآن کریم است که اگر اصل آن هم اعجاز نباشد از یک اُمیّ بزرگ‌شده در مرکزی دور از مباحث فلسفی، قطعاً معجزه است». وی سپس برخی از این استدلال‌های قرآنی را بیان می‌کرد. به عنوان نمونه در خصوص آیه «قل لو کان معه آلهة کما یقولون اذا لابتغوا الی ذی العرش سبیلا» (اسراء ۴۲) می‌گوید: «ظاهر این آیه در صدد ابطال عقیده به وجود خداوندان کوچکی است که درجه قدرت آنان محدود به حدودی است. ولی این وجه بطلان در خداوندِ متساوی از لحاظ شأن و رتبه و قدرت نیز می‌آید. زیرا کسی که در مرحله خدایی باشد، محال است که نداند یا احتمال ندهد خدای بزرگ یا متساوی دیگری باشد. برای اولین درجه عقل کافی است درک کند خدایی هست که قدرت محدود یا نامحدود دارد. معلوم است نه خدای بزرگ خبری از آنان دارد نه آنها از خدای بزرگ، وگرنه خدا می‌فرمود: از راه پیامبران خود. در صورتی که شمار بسیاری از پیامبران را که با حق متعال ارتباط داشته‌اند فرموده است ولی نامی از خداوندان فرضی دیگری نبرده است بلکه صریحاً نفی فرموده است و آن خدایان فرضی نیز خود را معرفی نکرده‌اند و اسمی از ارتباط با خدای دیگر نبرده‌اند. آیا این کوری و کری در این خدایانِ فرضی دلیل واضحی بر دروغ بودن اصل شرک و چند خدایی نیست؟» حائری سپس اشاره می‌کند که: «جدّاً این خود دلیل استواری است، بی‌احتیاج به مقدمات علمی و فلسفی. من ندیده‌ام که آثار فلسفی به این دلیل اشاره کرده باشند» (استدلال در قرآن، نشریه بینات، ش۹). 🔺انسان؛ خلیفه الهی یکی از مباحثی که حائری به آن توجه داشت بحث از خلیفه بودن انسان است. او در تمثیلی عنوان می‌کند: همان‌طوری که حق متعال قبل از خلقت و تولد هر فردی از افراد انسان، غذای مناسب آن را در بهترین ظرف‌ها که سینه مادر است آماده می‌کند و به وسیله محبت غیر قابل وصفی که در نهاد مادر قرار می‌دهد، مادر بچه خود را در آغوش خود می‌خواباند و با کمال مهربانی در بهترین جایگاه و نرم‌ترین بسترها که آغوش خود است، سینه در دهان طفل می‌گذارد. همین‌طور عنایت حق متعال ایجاب نموده که قبل از خلقت تمام افراد بشر، غذای معنوی آن به توسط خلیفةالله آماده گردد. اساس این نوع از تغذیه که علم به حقایق اشیاء است، به حسب ظاهر آیات مذکوره، متحقق و ثابت گردد. عجیب این است که پرچمدار این دانش خیره‌کننده و دریادار این دریای بیکران، یک فرد از همین نوع انسان است»(خلافت در قرآن، مجله گلستان قرآن، ش۷، اردیبهشت ۱۳۷۹). @rawinews