سلام به مدیر عزیزم که ندیده دوستت دارم 😘😘 سلام به دوستان گلم ❤️❤️ جونم براتون بگه هفته پیش صبح با آقایی رفتیم و بچه هارو رسوندیم مدرسه هاشون 🙂🙂موقع برگشت همینجوری که خوابالو تو ماشین نشسته بودم 🥱🥱🥱چشمم خورد به یه آقای کاملا خوش تیپ قد بلند ،که کت و شلوار طوسی شیک پوشیده بود و تو دستش مدارک داشت 🧑‍💼🧑‍💼🧑‍💼🧑‍💼 ایشون داشتن از خیابون رد میشدن 🙂 وایییییی یه لحظه چشمم افتاد به پاهاش 😵‍💫 جوراباشو تا نزدیک زانو کشیده از رو شلوارش 🥴🥴🥴 اونقدر خندیدیم سر صبحی که خوابم پرید 😂😂😂😂 فک کنید از بالا تنه جنتلمن آقا مهندس 😊😊 پایین تنه انگار کشاورز میخواست بره زمین آبیاری کنه 🤣🤣🤣 فک کنم بخاطر خندیدن بهش جهنمی شدم 😂😂😂 و اما سوتی خودم 😖😩 فردای همون روز که بخاطر امتحان زیست پسرم ذهنم بد جوری درگیر بود 😢 پسرم رو راهی کردم رفت برا امتحان داشتم زیر لب براش قرآن می‌خوندم که از خونه زدم بیرون برم برا مامانم سر بزنم ( تو یه کوچه ایم)🫣 یه لحظه احساس کردم پاهام اذیت میشه 😶نگاه کردم به پاهام دیدم وایییییی 😱 دمپایی تابه تا پوشیدم (پای چپ و راست رو برعکس ) 😶‍🌫🤯🤯😫😫😫😫 آبروم رفت 🥴🥴🫠🫠😵😵 جلو یه وانتی به فنا رفتم وقتی وایسادم و دمپایی هامو درست پوشیدم😬😬 ببخشید اگه نتونستم خوب توضیح بدم 🙈🙊 و اما این داستان کلید اسرار ( چوب خدا صدا ندارد ) 😅😅😅 قربون شما ماه ثنا 😍 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══