دلش مي خواست يكي از لباس هاي امام را بگيرد براي تبرك، اما خجالت مي كشيد بگويد.
حتي نامه نوشت ، اما نامه را نفرستاد .
نااميد شد داشت بر مي گشت شهر خودش كه كسي از پشت صدايش زد . برگشت.
غلام امام بود.
گفت
"اين لباس را آقا برايت فرستاده."
#قصه_کوتاه
#شهادت_امام_جوادع
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔
@razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛