این تلگراف در شرایط اوج قدرت و دیکتاتوری رضاشاه ارسال شد و با وجود موقعیت، احترام، نفوذ و علاقهای که روحانیون و مردم به آیتالله حائری داشتند، جوابیهای توهین و تهدیدآمیز برای ایشان ارسال شد و این پاسخ نه به دست شاه، بلکه به وسیله رئیسالوزراء، استاد اعظم فراماسونری، نوکر بیچون و چرای و مجری اوامر و نقشههای استعمار انگلیس و استاد و گرداننده رضاخان، یعنی محمدعلی فروغی در روز ۱3 تیر ماه ۱۳۱۴ به حاج شیخ مخابره گردید. در این تلگراف نه تنها اوضاع موجود را مخالف شرع ندانسته بلکه اساساً کسانی را که چنین فکری کنند مستحق تعقیب و عقوبت قانونی دانسته است. متن کامل تلگراف فروغی چنین است:
«ریاست وزراء»
شماره: 2630
تاریخ: 13 / 4/ 1314
به آقای حاج شیخ عبدالکریم به قم مخابره شود
تلگراف حضرت مستطاب عالی به حضور مقدس اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ارواحنا فداه مشعر بر این که اوضاع حاضره خلاف قوانین شرع مطّهر و مذهب جعفری است، با وجود سوابق معلومه فوقالعاده باعث تعجب و تغیّر خاطر مهر مظاهر گردید و کسانی را که این قسم افتراها میزنند امر صادر فرمودند قانونی تحت تعقیب در آورند. اگر نظر حضرت مستطاب عالی به اراجیف و اکاذب شایعه است، عجب است که بدون تحقیق ترتیب اثر داده عنواناتی که به هیچ وجه شایسته مقام مقدس ملوکانه نیست، فرمودهاید و اگر راجع به لباس و کلاه است باز از آراء صائبه که در وجود محترم سراغ داشتند، مایهی تعجب است که در این قبیل امور موافقت و مخالفت با احکام شرع مقدس را عنوان میفرمائید. بنده در عالم ارادت کیشی خالصانه معتقدم که شیوه مرضیّه را که موجب حسن عقیده بندگان اعلیحضرت همایونی به وجود محترم بود از دست نداده در مطالبی که عوام و مردمان بیاطلاع یا مغرض به عرض عالی میرسانند تحقیق و تأمل فرموده به قسمی نفرمائید که مساعی جمیله که ذات خسروانه برای ترقی و تعالی دولت و ملت که یگانه وسیله اعلای کلمه حقّه است نوع دیگر جلوه نموده سبب آزردگی و تغیّر خاطر مقدس شاهانه گردد. در خاتمه باز خاطر محترم را مستحضر میسازد به این نکته که کسانی که این عنوانات را تعقیب و اذهان عامه را به مفتریات و جعلیات مشوب و مشتبه میسازند دچار عقوبت خواهند شد.»
بدین گونه آیتالله حائری مورد تهدید جدی قرار گرفت. و حتی پس از این قضایا دو نفر از روحانیون را به نامهای آقا شیخ حسین قمی و حاج شیخ علی اصغر سلامت به بهانه این که حاج شیخ را تحریک کردهاند تا مدتی به کاشان تبعید کردند.[4]
پس از تلگراف تهدید و تحقیرآمیز فوق، رضاشاه برای تحکیم و قدرتنمایی بیشتر شخصاً به قم میرود و در حالی که یک اسلحه کمری نیز در دست داشت به منزل آیتالله حائری رفته و هم ایشان و هم حوزه علمیه قم را تهدید به نابودی میکند[5] آیتالله شیخ حیدرعلی محقق از علماء اصفهان به نقل از شاهد عینی آن یعنی مرحوم شیخ محمدحسین فاضل اصفهانی، نقل میکند:
«روز بعد [چند روز بعد از تلگراف شیخ به رضاشاه و پاسخ تهدیدآمیز] حاج شیخ عبدالکریم با چند تن از یاران خود در منزل نشسته بودند که کسی در زد؛ سید علی نامی که خادم حاج شیخ بود برای باز کردن در منزل رفت و بلافاصله با حالت وحشتناک برگشت و گفت: شاه آمده است، او راست میگفت این خود رضاخان بود که تنها آنجا آمده بود و به کسان خود دستور داده بود به داخل نیایند. رضاخان فرصت این را نداد که کسی به استقبال او رفته و به او تعارف کند که بفرمایید و....، سر و کله خشمگین او در حالی که یک اسلحه کمری نیز در دست داشت ظاهر شد! او بدون سلام و تعارف وارد اتاق شد و خطاب به حاج شیخ عبدالکریم گفت:
«آیا مرا میشناسید و میدانید من چه کسی هستم؟»
حاج شیخ جواب داد: «بلی، شما رضاشاه هستید.»
رضاخان گفت: «شما کی هستید؟»
حاج شیخ جواب داد: «عبدالکریم یزدی مسئول حوزه علمیه.»
رضا خان گفت: «نه من یزید بن معاویه هستم و [نه] شما امام حسین، شما از من چه میخواهید؟ رفتارتان را عوض کنید، و گر نه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم. کشور مجاور ما (ترکیه آتاترک) کشف حجاب کرده و به اروپا ملحق شده است؛ ما نیز باید این کار را بکنیم و این تصمیم هرگز لغو نمیشود.»
او بعد از گفتن این سخنان، بدون آن که منتظر پاسخ دیگر بماند، غضبناک و به سرعت از آنجا دور شد.[6] گفته میشود در جریان ماجرای کشف حجاب برخی از افراد نزد آیتالله حائری رفتند و اظهار داشتند: «چرا شما اقدام نمیکنید، چرا مبارزه نمیکنید؟» آیتالله حائری در جواب گفتند: «کسی که میخواهد قیام کند باید طرفدار داشته باشد. باید همه قیام کنند و از خودگذشتگی داشته باشند. من با نماینده مجلس یا وزیری که حاضر نیست از ماهی دویست تومان بگذرد، با تاجری که حاضر نیست از منافع خودش دست بکشد چه کار میتوانم بکنم...»
@RAZEMASTORI