#حضرت_امالبنین_واحد
#واحد
سبک روحی. باسم کربلایی
اید از خاک بقیع هردم به گوشم ناله ای محزون و خسته
در کنار چار صورت قبر خاکی مادری تنها نشسته
در عزای چار فرزند رشیدش از حیاتش دیده بسته
مثل شمعی سوزد و گوید به زاری بادلی محزون و خسته
ویلی. دیگر ندارم من پسر
ویلی. شد آسمانم بی قمر
ویلی. می نالم از سوز جگر
ویلی. ویلی علی شبلی اباالفضلی
-----------------------------------+---------
من نبودم کربلا اما شنیدم با ابالفضلم چها شد
جای من در علقمه زهرا کنار جسم او صاحب عزا شد
مشک آب او یکی با سینه او در هجوم تیرها شد
خاک عالم بر سرم دست رشیدش بی هوا از تن جدا شد
ویلی. از آن عمود آهنین
ویلی. عباس من از صدر زین
ویلی. افتاد با صورت زمین
ویلی. ویلی علی شبلی اباالفضلی
--------------------------------+------------
تا دم آخر شنیدم روی خاک ان میر لشکر گریه میکرد
با دو چشم پر زخونش بر غریبی برادر گریه میکرد
تشنه لب در پیش دریا بود ویاد کام اصغر گریه میکرد
روی نی حتی سرش در کوچه ها بر حال خواهر گریه میکرد
ویلی. چنان سرش شکسته شد
ویلی که روی نیزه بسته شد
ویلی بند دلم گسسته شد
ویلی ویلی علی شبلی اباالفضلی
#عبدالحسین
@raziolhossein1