🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
سلام منتقم خون حسین ، مهدی جان ...
کاروان فرشتگان ، اشک آلود و مصیبت زده در قلب صحرا به پیش می رود و به جای کلامی مهرافشان و دستی نوازشگر، سیل دشنام ها و ضرب تازیانه هاست که فرود می آید ...
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
... بانویی سه ساله با صورتی کبود و پاهایی به خون نشسته ، آرام زمزمه می کند:
این الطالب بدم المقتول بکربلا ؟ ...
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀