ادامه[صفحه ۲] 🔸وی ادامه داد: شخصیت اصلی فیلم گاهی وقت‌ها نماد مسیح و گاهی وقت‌ها نماد دون کیشوت می‌شود. طبقه صفر ظاهراً اتاق فکر و فضای مدیریتی است که این سیستم را خلق کرده است و این سیستم نقص‌هایی دارد. طبقه بالای این سیستم که طبقه صفر آن است یا به این معناست که خدا در آنجا نشسته و قرار است شخصیت اصلی فیلم در نقش مسیح پیغامی را به خدا برساند و بگوید این سیستمی که برپا کرده‌ای اشکالاتی دارد. یا به این معناست که این سیستم، سیستم سرمایه‌داری است. در این صورت نگاه او به سرمایه‌داری نگاه ناقصی است و نمی‌خواهد آن را تقبیح کند بلکه می‌خواهد آن را اصلاح کند. می‌گوید سرمایه‌داری فقط در بخش توزیع دچار مشکل است و الا در بخش تولید یک سفره بسیار رنگین می‌چیند. اگر منظور از طبقه صفر خدا باشد معنایش می‌شود این‌که یک خدای ناتوان و غافل این سیستم را خلق و سپس آن را رها کرده است. 🔸کمیل سوهانی اضافه کرد: این فیلم اصل تنازع بقا را در ناخودآگاه همه ما جا می‌اندازد. در زمان داروین زیست‌شناس روس به نام کروپوتکین که به اندازه داروین باسواد بوده کتابی می‌نویسد تحت عنوان «تعاون بقا» اما آن کتاب هیچ‌گاه خوانده نمی‌شود و در ایران هم یک ترجمه از آن موجود نیست. او اثبات می‌کند که رفتارهای تهاجمی بین حیوانات بسیار کمتر از رفتارهایی است که به هم کمک می‌کنند تا زنده بمانند. 🔸محمد خندان در ادامه گفت: به اصرار یکی از اقوام این فیلم را دیدم و اصرار او برایم عجیب بود. فیلم خوبی به نظرم نیامد اما دیدم خیلی راجع به آن حرف زده می‌شود. راجع به پیام فیلم می‌توان صحبت کرد. یکی از ضعف‌های اساسی فیلم این است که به‌قدری نمادهای مختلف و متضاد در آن آمده که گویی ما در یک خلأ رها شدیم و در انتها هم نمی‌فهمیم که فیلم چه می‌خواست بگوید. آشکارا متکی به استعاره‌ها و سمبل‌های طبقاتی است. این‌که هر کس بالاتر است هر چه می‌خواهد می‌خورد و به طبقات پایین چیزی نمی‌رسد و این‌طور پیام‌ها. فیلم هیچ توضیحی درباره مبنای این اختلاف طبقاتی نمی‌دهد و یک شانس و اقبالی وجود دارد که بر اساس آن ممکن است شما یک روز در یک طبقه باشید و روز دیگر در طبقه دیگر. 🔸عضو هیئت‌علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران افزود: در مجموع فیلم را یک بیانیه آنارشیستی می‌دانم. غیر از مفهوم طبقه که در نگاه اول ممکن است پیام اصلی فیلم باشد استعاره خوردن هم در فیلم خیلی مهم است. نام فیلم هم همان سکویی است که روی آن سفره است. آغاز فیلم از طبقه صفر است و گویی یک کارگاهی است که امکانات زندگی از آنجا تهیه می‌شود که مهم‌ترین آن همان غذا هست. از طرفی گویا اشاره به گناه نخستین در فیلم وجود دارد. این‌که این افراد در این گودال گناه کرده‌اند و به هبوط دچار شده‌اند. من فکر می‌کنم طبقه صفر خیلی به دولت ارجاع نمی‌دهد. نظمی را بیان می‌کند که گویی سازنده ندارد و همه محکوم به این هستند که به آن تن دهند و بسته به تقدیر در این طبقات بالا و پایین شوند. 🔸وی سپس عنوان کرد: در ابتدای فیلم می‌گوید جریان این گودال چیست و پیرمرد جواب می‌دهد: خوردن. این پاسخ خیلی مهم است و تا آخر فیلم با ماست. این خوردن از آن پلت فرم شروع می‌شود و همه باید بجنبند و سهم خود را از آن سفره بردارند تا صورت‌های حادی که به آدم‌خواری و کانیبالیسم منجر می‌شود. خوردن یکی از استعاره‌های رقابت و نزاع و از آن خود کردن و مالکیت است. حتی می‌تواند استعاره‌ای برای قانون جنگل باشد مبنی بر این‌که هر کس زورش می‌رسد بخورد و توجه به دیگران نداشته باشد. این خوردن نشانگر جامعه رقابتی است که در آن ‌همه رقیب هم‌اند. این وضع بدی را ایجاد می‌کند که ما احساس کنیم با یک سری افرادی در یک زندان تیره‌وتار هستیم و هیچ‌چیز ما را به هم پیوند نمی‌دهد جز خوردن و این‌که در خوردن رقیب هم هستند. 🔸محمد خندان در پایان گفت: از دل این مسئله نفرت ایجاد می‌شود و فضایی در فیلم هست که عدم احساس همدلی و همبستگی را حس می‌کنیم. در این میان، دون کیشوت فیلم یا منجی فیلم به دنیای نجات همه و تغییر سیستم است. اسطوره آدم‌خوار در دنیای جدید احیا شد. یکی به این دلیل که بتوانند آن را در مقابل متمدن بودن قرار دهند. دلیل دیگر این‌که در فلسفه سیاسی به تدوین فلسفه مدرن کمک می‌کند و آدم‌خوار معادل وضع طبیعی هابز است. آدم‌خوار در این فیلم حضور جدی دارد. وجود دولت به این دلیل لازم است که به آن وضع آدم‌خواری پایان دهد اما در این فیلم اثری از دولت وجود ندارد. 🔸این نشست در ادامه با پرسش و پاسخ همراه بود. گزارش مبسوط صوتی و تصویری در سایت پژوهشکده: https://tinyurl.com/ycnuow7x 🌍 rcica.ir ♨️ @rcica