راستی سید؛ شنیدم ،شیخ ... ..سه روز قبل از دامادیش کرونا گرفته بود و ناراحت بود که برنامه‌اش داره کنسل میشه. همونجا تو همین فکرا بود که خوابش می‌بره. بعد تو رو می‌بینه که بغلش می‌کنی و میگی: «بلند شو. چیزی نیست». يعنی تو این‌قدر دستت بازه. یعنی این‌قدر حواست به همه هست. چند وقت پیش هم یکی از رفقات خیلی شاکی بود. گریه می کرد و می‌گفت: «سید رفت. حواسش به ما نیست». بهش گفتم: «نگو این‌طور. سیدی که من می‌شناسم حواسش به همه رفقاش که نه، به هر کی هم توسل کنه هست». می‌خوام بگم همه شهدا همینند. روز هفتم محرم خوابت رو دیدم که بغلم کردی و گفتی: «فلانی به بچه‌ها بگو کی گفته من توجه ندارم و حواسم نیست؟! بگو حواسم بهتون هست». هنوز هم حس شیرین آغوشت از بین نرفته. سید؛ خدا میدونه اینا رو با اشک و شونه‌های لرزون نوشتم. ⁃ پی‌نوشت: رفیق و همراه مجازی اگر دوست داشتید میتونید بامعرفی کانال، دوستاتون رو هم مهمان خاطرات سیدعلی زنجانی کنید ══════°✦ ❃ ✦ @Amamehye_shirin