🔻مردی نزد فقیهی رفت وگفت ای عابد سوالی دارم، عابد گفت بگو گفت: خودم را شکستم عابد گفت دلیلش چه بود؟ مردگفت: هنگام اقامه دیدم دزدی کفش هایم را ربود و فرار کرد برآن شدم که بشکنم و کفشم را از دزد بگیرم و حال میخواهم بدانم که کارم درست است یا نادرست⁉️ عابد گفت: کفش تو چند درهم قیمت داشت؟ مردگفت: ۵درهم عابد گفت:اى مرد کار بجا و پسندیده ای کرده ای زیرا ی که تو میخواندی طوری که حواست به کفش هایت بود ۲ درهم هم نمی ارزید...!