یادداشتی احساسی از ادمین رسانه انقلابی ⚫️وقتی خبر آزادی عنصر فعال فتنه دراویش را شنیدم،بدجوری دلم شکست.سریع هم به یاد شهدای گمنام آن شب و به خصوص برادر شهید محمدحسین حدادیان افتادم.به یاد پدرش که میدانم چقدر این خبر برایش اندوهناک و تلخ بود. امشب و هنگام اذان مغرب،مسیر هموار شد و سر از امامزاده علی اکبر علیه السلام(چیذر) در آوردم. گلزار باصفا و آسمانی شهدا. از شهدا دفاع مقدس،مدافع حرم،هسته ای تا این شهیدعزیز مبارزه با مشرکان و کافران فرقه دراویش. نشستم بالای مزارش،فاتحه خواندم و اشکی چکاندم و این عکس یادگار شد. ⚫️ از آن شبانگاه تلخ و سخت اسفند۹۶ تاکنون،معرکه آن هجمه ها فراموشم نشده است. پنج سال گذشته و هربار از خیابان پاسداران و سر گلستان هفتم رد شدم،صلوات و فاتحه ای برای شهدا و بخصوص محمدحسین خوانده ام و در مقابل با نفرت آب دهان انداختم به سر آن کوچه،که تا ته آن را باید هفت بار آب کشید. ⚫️اولین بار است که در رسانه میگویم،پنج سال است که لب به هیچکدام از محصولات شرکت وابسته ی دامداران نزده ام. نیمه شبی حتی اگر مواد لبنی به ضرورت احتیاج بود و اگر غیر از این شرکت،محصولی نبود،دست خالی برگشتم. خاطرم هست که آن ماه‌ها عده ای برای این موضوع مداومت داشتند،نمیدانم چه شد که این‌ را نوشتم،اما من هنوز پابرجا هستم. ✅خلاصه کلام اینکه، اگر در آزادی عنصر کثیف دراویش مصلحتی بود، اما ما سربازان انقلاب اسلامی،از کوچکترین موضع تا وسیع ترین سنگر، ان شاءالله پشتیبان ولایت فقیه و مرزهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی هستیم تا عصر ظهور و تحقق انقلاب جهانی اسلام. 🇮🇷➕ @resane_enghelabi