🔺 اولین صحبت های فرزاد بادپا، قهرمان شیرازی / احساس کردم فردی از پشت سر مرا به جلو هل داد فرزاد بادپا نیروی خدوم حرم مطهر (ع): آن شب حرم زائران زیادی داشت. ابتدا فکر کردم صدای ترقه است، بیرون آمدم، دیدم زائری روی زمین افتاده و خواهر زائری دیگری هم تیرخورده و از پایش خون می‌آید. فرد تروریست با سلاح کلاشی که در دست داشت به سمت مردم حمله می‌کرد، پشت سرش دویدم به او حمله کردم و او را روی زمین انداختم تا زمانی که نیروهای عملیاتی رسیدند. در آن لحظه نگاه به گنبد حرم کردم و دلم قرص شد، احساس کردم فردی از پشت سر مرا به جلو هل داد و گفت حرکت کن، مطمئن هستم دست حضرت پشت سرم بود.