2 _ یکی دیگه از کاربردهاش : To repair sth, Especially in a Temporary way تعمیر کردن چیزی، مخصوصا به صورت موقتی, یعنی شما واسه اون موقعیت کارتو راه میندازی و اون وسیله رو تقریبا تعمیر میکنی تا بعد که بیای درست حسابی تعمیرش کنی. با این مثال کاملا برات جا میفته : • Our roof leaked during that storm last night and I patched up some holes, but we really need a new one. سقف مون توی طوفان دیشب چکّه کرد و من سوراخاشو تعمیر کردم (بستم)، اما ما واقعا به یه جدیدِش نیاز داریم. Other Exmples: • He did not have enough money to have the tire patched up, let alone buy a new one. • Just to patch the boat up will cost 100 dollars. -🌿آموزش زبان،اینجا رایگانه👇 https://eitaa.com/joinchat/972554658Ca091faa91a