بخونيد قشنگه 🌹 تو15سالگے بم گفتے دوست دارم... تو15سالگی براے اولین بار گفتم عاشقتم تو هم گفتے منم... تو16سالگی بغلم ڪردے و گفتے دوسم داری... تو17سالگی گوشه پارک دسمو محڪم فشاردادے و بوسم ڪردی... تو18سالگی خیلے خوشحال بودیم چون میتونسیم باهم ازدواج ڪنیم... تو19سالگی یڪم سرد شدے باهام و هرشب بیدارے موندم... تو20سالگی بهم گفتے ک تو لایق بهترازمنے، و تو همون 20سالگے ولم ڪردے و رفتی... تو21سالگی درحالے ڪه خبر نداشته زنده اے یا ن دوستم زنگ زدو منو ب عروسیش دعوت ڪرد... تو22سالگی فهمیدم شوهر دوستم تویی تو23سالگے فهمیدم بچه دار شدی... تو24سالگی فهمیدم اسم بچت اسم دوست دخترے كه قبل از من داشتيه تو25سالگے فهمیدم منو هیچوقت دوس نداشتی... حالا 30 ساله شدم و همهٔ این سالها به یاد تو گذروندم وصداے توهرروز ازطبقه بالایے ک قربون صدقه بچت میرفتے میومد... حالا 36سالمه وبچت 15سالشه... و37سالمه و بچه16سالت اومده توبغلم گریه میڪنه چون پسرم ولش ڪرده.... 🌏زمين به طور عجيبے گِرد است ﺷﺎﻣﻠﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯽ ... ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ ... ﻭ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺏﺗﺮ ﯾﺎﺩﺵ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ . ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻤﺎﻡ سكوت او ﺭﺍ ﺳﺮﺕ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ ... ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﮎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ : ﺩﻧﯿﺎ ، ﺩﺍر ِﻣﮑﺎﻓﺎﺕ ﺍﺳﺖ !